با جادو در هوا، جری و برادرزاده اش، تافی، یک موش برفی می سازند که به طور معجزه آسایی زنده می شود. تافی و جری برای اینکه دوست جدیدشان، لری موش برفی ذوب نشود، باید او را به روستای آدم برفی افسانهای ببرند...
5 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 38 جایزه و نامزد دریافت 69 جایزه دیگر.
«فرانک» پسر خانواده «فاولرز» است که به تازگی سال اول دانشگاهش را به پایان رسانده و همراه والدینش زندگی می کند. فرانک با «ناتالی» رابطه دارد، که مادری جوان است که هنوز کاملا از شوهر سابقش، «ریچارد» جدا نشده. وقتی که ریچارد از رابطه میان همسرش و فرانک مطلع می شود، اتفاقاتی غم انگیز به وقوع می پیوندند که خانواده فاولرز را هم درگیر می کنند...
یک کامیون که حامل تانکری است در حال عبور از بزرگراه مورد حمله هلیکوپتری ناشناس قرار می گیرد و تانکر آن منفجر میشود. غافل از اینکه داخل آن تانکر پر از نوعی ویروس بسیار مهلک بوده. حالا این ویروس در تمام سطح شهر پخش شده و جان افراد را تهدید می کند. دولت برای خرابکاری که عامل این فاجعه است جایزه ای تعیین می کند، و یک جایزه بگیر بنام «بیباپ» برای گرفتن آن دست به کار می شود...
در سال 1962 هائیتی، مردی از دنیای مردگان بازگردانده شد تا در مزرعه نیشکر کار کند. سالها بعد، یک نوجوان این راز خانوادگی را به دوستانش میگوید، و باعث می شود یکی از آنها اقدامی غیر قابل بازگشت انجام دهد ...
داستان استیو گلو، یک ماشین ساز اهل غرب میانه که دستگاههای کمیاب Pez را از اروپا قاچاق میکند و آنها را به هزاران نفر میفروشد و خشم کلکسیونرهای Pez آمریکا و کلکسیونرهای رقیب را بر می انگیزد ...
بن و خانوادهاش پس از به ارث بردن املاکی در نزدیکی ساحل ، به طور تصادفی موجودی باستانی و بسیار قدیمی را که برای دورانهای زیادی نسل پدران و جدانشان را به هراس انداخته بود، آزاد میکنند...
این مستند داستان کشیش آل شارپتون را روایت می کند که پرتره ای صمیمی از یک جنگجوی خستگی ناپذیر را ترسیم می کند که هرگز در ماموریت خود برای دگرگونی وضعیت موجود درگیر نشده است...
مشخصات فوتبالیست سابق و ستاره GAA، که دو قهرمانی فوتبال بزرگسالان سراسر ایرلند را با دوبلین به دست آورد و برای منچستریونایتد و ایرلند فوتبال بازی کرد...
یک تیم نخبه متشکل از متخصصان خدمات اضطراری و بلایای طبیعی زمانی که یک زلزله بزرگ آخرالزمانی تهدید می کند که سانفرانسیسکو را نابود می کند، برای نجات هر چه بیشتر جان افراد تلاش می کنند...
یک روزنامهنگار و مدیر اجرایی شرکت نفت در جریان ساخت خط لوله دسترسی داکوتا که از منطقه حفاظتشده ای در داکوتای شمالی میگذرد، در دو طرف دعوا قرار میگیرند...
یو کاتایاما مرد جوانی است که در روستای دورافتاده اما زیبای کامونمورا زندگی می کند. او از کودکی در آنجا زندگی کرده و به دلیل حادثه ای در گذشته قادر به ترک آنجا نیست. یو برای پرداخت بدهی مادرش در زباله دانی کار می کند.یک روز، میساکی ناکای از توکیو به کامونمورا باز می گردد. یو و میساکی دوستان دوران کودکی بودند. بازگشت او "یو" را تغییر می دهد...
مایکولا و واسیا پس از اینکه متوجه شدند پدرشان در حال مرگ است، در لوکزامبورگ که در کودکی آنها را ترک کرده بود ، به جستجوی پدرشان می روند. کولیا او را یک قهرمان میداند، در حالی که واسیا فکر میکند او یک رذل است...