برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
سن فرانسيسکو. «دانيل هيلارد» (ويليامز) که همسرش، «ميراندا» (فيلد) از او جدا شده، فقط اجازه دارد که روزهاي شنبه بچه هايش را ببيند. او خيلي زود به اين نتيجه مي رسد که براي حضور بيشتر در کنار بچه ها، بايد خود را به شکل يک خدمتکار زن درآورد و به استخدام در همسرش دربيايد...
«کين» (ترنر) و دوستش، «او ـ داگ» (تيت) از واکنش بدگمانانه ي يک فروشنده ي کره اي و همسرش خشمگين مي شوند و «او ـ داگ» هر دوشان را مي کشد و با «کين» مي گريزند. پدر و مادر «کين» مرده اند و او با پدر بزرگ و مادر بزرگش زندگي مي کند و با وجود موعظه هاي مذهبي آنان، روز به روز بيشتر در دنياي تبهکاري و خشونت فرو مي رود......
“جاستین مکلود” که سابقا معلم بوده در حاشیه شهر به تنهایی زندگی می کند.صورت او در آتشسوزی ده سال پیش که در آن کودکی کشته شده و او به قتل غیر عمد متهم شده به شدت آسیب دیده است.او با “چاک” دوست می شود.اینکار او موجب برانگیخته شدن سوظن و دشمنی مردم شهر شده و …...
«اندی سافیان» رئیس کالج که با همسر تازه اش، «تریسی» زندگی می کند، برای کمک هزینه ی خانه، «دکتر جد هیل» جوان را به مستأجری می پذیرد و آرام آرام در می یابد که «جد» و همسرش در نقشه ی تصاحب غرامتی که بیمارستان بابت تشخیص اشتباه به او پرداخته، هم دست بوده اند ....
وین دوبی عکاس خجالتی پلیس, جان رئیس گروه های مافیایی را نجات می دهد.میلو که اصرار دارد دوست او شود, همراهی گلوری یکی از کارمندانش را به او پیشنهاد می کند. وین در وضعیت سختی گرفتار می شود و ...
«جک اسليتر» (شوارتسنگر)، مأمور ويژه، گروهي از افراد پليس را از اطراف آسمان خراشي دور مي کند و در پشت بام ساختمان با قاتلي به نام «ريپر» (نونان) که پسر کوچک او را گروگان گرفته، درگير مي شود. کمي بعد معلوم مي شود همه ي اين ماجراها در يک فيلم «آرنولد شوارتسنگر» به نام «جک اسليتر 3» جريان داشته که در سينمايي پرت به نمايش درآمده است...
چهار دوست که در راه رفتن به یک مسابقه بوکس هستند در ترافیک سنگین گرفتار می شوند.زمانی که آنها در حال رانندگی برای پیدا کردن راه فراری از ترافیک هستند،شاهد قتل وحشیانه ای می شوند.قاتل که نمی خواهد شاهدی باقی بماند تلاش می کند آنها را به قتل برساند….
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
«فرانک هاريگن» (ايست وود)، مأمور مخفي کهنه کار آمريکايي، در حال تحقيق در باب تهديد احتمالي به جان رئيس جمهور امريکاست و خيلي زود مردي به نام «بوت» (مالکوويچ) با «هاريگن» تماس مي گيرد و مي گويد که خيال دارد رئيس جمهور را بکشد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 12 جایزه و نامزد دریافت 9 جایزه دیگر.
"سایمون" و "ویتانگ" زوجی هستند که در منهتن زندگی می کنند. برای از بین بردن شک خانواده "ویتانگ" او تصمیم می گیرد با "وی وی" زنی مهاجر که احتیاج به گرین کارت دارد ازدواج کند. اما وقتی خانواده اش تصمیم می گیرند برای مراسم ازدواج به آمریکا بیایند همه چیز از کنترل خارج می شود....
شیلی، نیمه دوم قرن بیستم. "اسبان" فقیر با "کلارا" ازدواج کرده و صاحب دختری به نام "بلانکا" می شوند. "استبان" به سختی کار کرده و در نهایت تبدیل به مردی ثروتمند می شود. وقتی "بلانکا" بزرگ می شود، عاشق یک انقلابی جوان می شود و...
سيلم، ماساچوستس، شب هالووين، سال 1693: سه خواهر جادوگر بد ذات به کمک کتاب جادوي شان نيروي جواني را از جسم دخترکي بيرون مي کشند تا جوان شوند. اهالي دهکده اين سه خواهر جادوگر را دار مي زنند، ولي آنان پيش از مرگ مي گويند که اگر جوان با کره اي شمع سياهي در خانه ي آنان روشن کند، آنان دوباره به زندگي باز خواهند گشت...
برنده 1 جایزه گلدن گلوب. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
آخرین فیلم از سه گانه "الیور استون" درباره ویتنام داستان دختری روستایی را روایت می کند که از رنج ها و سختی های جنگ و دوران پس از آن جان سالم به در برده است...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 11 جایزه و نامزد دریافت 37 جایزه دیگر.
ریچارد کیمبل (فورد) جراح مورد احترام و مشهور، به غلط مسئول قتل همسرش هلن (وارد) شناخته و به مرگ محکوم می شود. در راه زندان ، بروز حوادثی منجر می شود او بتواند بگریزد و پنهان شود، در حالی که معاون مارشال ایالتی ساموئل جرارد (جونز) سرسختانه در پی او است ……..
در مورد کارکنان يک قايق ماهي گيري، نهنگي را صيد مي کنند و به شهر مي آورند تا در يک پارک تفريحي، وسيله ي بازي و تماشاي مردم باشد. پسر بچه ي يتيمي به نام «جسي» (ريچتر) با اين نهنگ که نامش را «ويلي» گذاشته اند دوست مي شود…..….
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
پس از یک فاجعه هوایی، «مکس کلین» یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی میشود. او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش «لارا» ارتباط برقرار کند، نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا میکند. وقتی روانشناسش از کمک به او باز میماند، او را برای دیدن یکی دیگر از بازماندگان حادثه میفرستد…
قرن بيست و يکم. جامعه آرام است و اهالي «سال آنجلس» از خشونت مي پرهيزند. تا اين که جنايتکاري به نام «سايمن فليکس» (اسنايپس) پس از اين که سي و پنج سال را به حالت انجماد گذرانده، به قيد قول شرف آزاد مي شود. اما او بلافاصله شروع به قتل و جنايت مي کند و مقامات ناچار مي شوند دشمن قديمي «سايمن»، گروهبان پليس، «جان اسپارتن» (استالون) را نيز از حالت انجماد خارج کنند...