«آگدن» (براندو)، ديپلمات ميليونر امريکايي در يک گردش دريايي به هنگ کنگ مي رود و شبي را با «ناتاشا» (لورن)، کنتسي مهاجر اهل روسيه مي گذراند. در بازگشت به کشتي، او مي فهمد که به عنوان سفير امريکا در عربستان سعودي انتخاب شده است. اما »ناتاشا« خودش ر ا در کابين «آگون» پنهان کرده تا بدون گذرنامه، همراهش به امريکا برود...
در روزهای انقلاب مکزیک، »ال چونچو« (ولونته) با تحمل تلفاتی سنگین موفق می شود به یک قطار حامل مهمات حمله کند. یکی از مسافران امریکایی قطار به نام »بیل تیت« (کاستل) پس از اثبات وفاداری اش، اجازه پیدا می کند که به گروه آنان بپیوندد…
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
دوره ی بحران اقتصادی امریکا، اوایل دهه ی ۱۹۳۰٫ زوجی جوان و یاغی، »بانی« (داناوی) و »کلاید« (بیتی)، به سرقت های کوچک دست می زنند. آن دو خیلی زود با همراهی جوانی مکانیک به نام »ماس« (پولارد)، برادر کلاید »باک« (هاکمن) و همسرش »بلانچ« (پارسونز) دارودسته ای تشکیل می دهند و به شهرت می رسند...
در جاده ای خالی،مردی سالخورده به همراه پسر خود راه می رود.آنها با کلاغی که می تواند صحبت کند برخورد می کنند.آنها تبدیل به راهب شده و برای موعظه گنجشکها و شاهینها فرستاده می شوند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
»آرتور همیلتن (راندولف) مردی میان سال و ثروتمند، اما ناراضی از زندگی و روزگار خود است که به سازمانی معرفی می شود که برای پولدارهای خسته از حال و روز یک نواختشان، ترتیب مرگی ظاهری را می دهند، سپس جسد شخص دیگری را به جایشان به خاک می سپارند، و آنان را با هویتی تازه به اجتماع می فرستند.
8 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 13 جایزه دیگر.
سال 1926. روحيه ي ملي گرايي افراطي چين را فرا گرفته است و همه خواهان خروج خارجي ها از خاک کشورشان هستند. دولت امريکا به قايق جنگي »سان پابلو« مأموريت مي دهد از شهروندان امريکايي منطقه محافظت کند. ميسيونر مذهبي، »آقاي جيمسن« (گيتس) و »شرلي« اکرت« (برگن) معلمه ي مدرسه جزو اين شهروندان هستند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
پس از نابودی ارتش مصر به رهبری بریتانیا در سودان، دولت بریتانیا در بهت و حیرت فرو می رود. آنها نمی خواهند ارتش بریتانیا را وارد جنگی خارجی کنند، اما تعهدی نسبت به محافظت از خارطوم دارند و...
»شارل بونه« (گريفيث)،کارشناس مشهور پاريسي آثار هنري که در واقع جاعلي زبردست است، موافقت مي کند که »ونوس چليني« (که در واقع کار پدر بزرگش است) در يک گالري پاريسي به نمايش درآيد. »برنار دوسولني« (بوايه) که به »بونه« مشکوک شده، کارآگاهي خصوصي به نام »سايمن درمت« (اوتول) را استخدام مي کند تا از کار »بونه« سر در آورد...
خانم ثروتمندی به نام »سمپسن« (باکال)، کارآگاه خصوصی »لو هارپر« (نیومن) را استخدام می کند تا شوهر گم شده اش را بیابد. »خانم سمپسن« توضیح می دهد که علاقه ای به همسرش ندارد، بلکه صرفا می خواهد بداند او پول هایش را برای چه کسی، یا چه چیزی خرج می کند….
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
"جان بنز" دانشمندی که راز کوچک کردن سربازان برای مدتی نامعینی را می داند،توسط "گرنت" مامور سی آی ای از زندان فراری داده می شود.در بین راه موتورسیکلت آنها مورد هجوم قرار می گیرد."بنز" به سر خود ضربه زده تا یک لخته خون در مغزش به وجود آورد."گرنت" ماموریت می یابد به همراه گروهی وارد بدن او شده و لخته را از بین ببرند...
“رینوسوکه” یک سامورائی بدون احساس ترحم و خصوصیات اخلاقی است. وقتی او برای شرکت در مسابقات شمشیربازی مدرسه خود انتخاب می شود، همسر رقیبش به او التماس می کند تا مبارزه را رها کرده و در قبالش خودش را در اختیار او قرار می دهد. او پیشنهاد زن را می پذیرد اما همسرش را در مبازره به قتل می رساند و…
تقریبا همه در شهر فکر می کنند کلانتر "کالدر" عروسک خیمه شب بازی "وال راجرز" ثروتمند است.وقتی مشخص می شود که "چارلی ریوز" از زندان گریخته،پسر "راجرز" نگران می شود چون با همسر او رابطه ای مخفیانه دارد."کالدر" تصمیم می گیرد او را زنده دستگیر کند و...
«زن گربه ای»، «جوکر»، «ریدلر» و «پنگوئن» با همکاری یکدیگر سعی دارند نقشه ای را برای کنترل کل دنیا پیاده کنند، تنها مانع برای آن ها «بتمن» و «رابین» هستند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین دریافت 1 جایزه دیگر.
یک شکارچی بوفالو به نام مت فلچر (براندو)، وارد کلیسای شهرکی مرزی می شود. او قصد دارد با استفاده از اسب نر نژاد آپالوسایش، با دوست قدیمی اش، پاکو (کامپوس) یک مزرعه ی پرورش اسب به راه بیندازد و زندگی تازه ای را شروع کند…
میلیونری (اته) که در قصر خود زندگی خسته کننده ای را می گذراند، مدام به محبوبه ی قدیمی اش فکر می کند. روزی اعضای یک سیرک، برنامه ی مخصوصی برای او اجرا می کنند. او محبوبه اش (کلاین) را در نقش چابک سوار میان آنان می یابد…
یک شوالیه که خدمتگذار دوک است، اخیراً وارد روستایی می شود که قرار بوده آن جا یک قلعه دفاعی ساخته شود، اما پروژه با شکست روبرو شده. او هم اکنون وظیفه دارد تا با کمک دیگر خدمه آن قلعه را برای دوک مرمت کنند...