لوسی و اینس همدیگر را دوست دارند و میخواهند بچهدار شوند، اما چیزی را از دست میدهند. پس از پنج بار تلاش در MAP، آنها برای امتحان نهایی به بلژیک می روند. بعدها یک تلاش دیوانه وار برای یافتن دانه شروع می شود...
با امید به پایان یافتن همهگیری، "دیدِم"بیش از یک ماه است که برای جشن سال نو آماده میشود. همه عزیزان او در نهایت می توانند دور هم جمع شوند و زمان از دست رفته را جبران کنند، اما اعلام قرنطینه برنامه های او را از بین می برد. اوزان مصمم است که اجازه دهد همسرش جشنی را که شایسته آن است برگزار کند. او همسایه ها را به مهمانی دعوت می کند و سرگرمی شروع می شود...
آری ناگل، اهداکننده سریال اسپرم و پدر بیش از 100 فرزند است. اقدامات آری به یک عادت نگران کننده تبدیل می شود و رابطه او با پسر بزرگش، تایلر و خانواده مذهبی یهودی اش را به خطر می اندازد.
اولیویا، که پس از جدایی با قفل شدن مغز دست و پنجه نرم می کند، به امید الهام گرفتن به تعطیلات گرمسیری می پردازد و با شاهزاده الکساندر ملاقات می کند که ...
یک تاجر بسیار ثروتمند از ملاقات با زنانی که فقط به دنبال ثروت او هستند خسته شده است. او تصمیم می گیرد که سرنوشت خود را در دستان خود بگیرد و خود را به عنوان یک مرد فقیر درآورد تا عشق واقعی را پیدا کند...
اولگا زنی موفق و مسنتر و ماکس مردی جوان و خوشگذران هستند که با وجود اختلاف سنی زیاد، با یکدیگر آشنا میشوند. این آشنایی در حالی که سرنوشتی عاشقانه را برای آنها رقم میزند، چالشهایی را نیز در مسیر رابطه آنها قرار میدهد.
نیکی پادکست معروفی درباره روابط عاطفی دارد. وقتی یک ناشر بزرگ برای یک پیشنهاد احتمالی کتاب با او تماس میگیرد، نیکی دچار مشکل میشود، زیرا پادکست او بر اساس رابطهاش با یک دوستپسر خیالی و "آقای عالی" ساخته شده است. او به سرعت به یک جایگزین نیاز دارد.
لیرا در یک شرکت مدیریت محتوای آنلاین کار میکند، جایی که کارمندان، به نام حذف کنندهها، با محتوای گرافیکی سروکار دارند تا جلوی رسیدن آن به پلتفرمهای آنلاین را بگیرند. مسئولیت سانسور برای لیرا قابل تحمل است، او را به عنوان یک شخص سرد و بیاحساس در برابر تصاویر نگرانکننده روزانه خودش و همکارانش مشاهده میکنند. آنچه که آنها نمیدانند این است که لیرا یک ترومای عمیق را پنهان میکند. تلاش لیرا برای پاک کردن و فراموش کردن گذشتهاش باعث شده است که او صورت بیاحساس خود را در برابر وحشتهای دنیا حفظ کند...