داستان درباره دنیایی است که موسیقی در آن وجود ندارد. دُراِمون و دوستانش برای بازگرداندن موسیقی به زمین تلاش میکنند و ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکنند.
نوبیتا با یافتن تخمهای دایناسور، آنها را زنده میکند و کیو و میو را به دنیای کنونی میآورد. این گونه جدید در شهر پرسه میزند و نوبیتا باید قبل از نابودی، آنها را به دوران کرتاسه بازگرداند.
دنیا به خرابهای تبدیل شده است. سلاح نانو میکرو بیولوژیک زندگی را بخطر انداخته و انسانهای زیادی سیاره زمین را ترک کردهاند. آنها خانه خود که زمین بود را ترک کردند و ایستگاهی دیجیتالی…
چهارده سال از سومین برخورد نزدیک گذشته است.همه دنیا تغییر کرده به جز،"شینجی ایکاری" که در محیطی عجیب بهوش می آید."میساتو" گروهی را تشکیل داده که از "نرو" جدا شده است...
Nobita و Doraemon یک ربات غول پیکر را تکه تکه پیدا می کنند که بعداً آن را جمع می کنند و معلوم می شود که یک سلاح مخرب است. دختری به دنبال ربات می آید. آیا نوبیتا و گروه می توانند زمین را از تهاجم قریب الوقوع نجات دهند؟
آینده کره زمین توسط موجوداتی هیولا شکل که به «فرشته» معروف هستند، تهدید می شود. یک سازمان امنیتی بنام NERV برای مقابله با این تهدید گروهی از خلبانان جوان را به کار گرفته است...
زیر حملات دائمی فرشتگان،"نرو" دو خلبان جدید را معرفی می کند،"ماکینامی" اسرارآمیز و "آسوکا" قدرتمند.در همین حین "گندو ایکاری" و "سیل" پروژه ای مخفی را پیش می برند و...
"کریشنا مورتی" یکی از نویسندگان برجسته، دنیا را همانند یک پاندول ساعت می داند که این پاندول در حال نوسان است. اگر " سمت راست" گذشته باشد، "سمت چپ" آینده است و میان این دو زمان "حال" او اعتقاد دارد، هر چیزی که در ذهن ما است، گذشته مرده است، حتی خود فکر هم گذشته است. که داستان این انیمیشن هم مرتبط با این موضوع است.
داستان انیمه در مورد دختری پر انرژی و شاداب و البته دست و پا چلفتی به نام “اوساگی سوکینو” است که توسط یک گربه سیاه قدرت تبدیل شدن و تغییر شکل دادن به Sailor Moon را پیدا می کند. او به عنوان یکی از محافظین عدالت انتخاب شده و حباید کریستال نقره ای و دیگر محافظین را برای محافظت از شاهزاده پیدا کند...
یک موجود یخی فضایی به نام Princess Snow Kaguya به زمین میآید تا آن را منجمد کند، اما یک قطعه از شهاب سنگ او گم شده و بدون آن نمیتواند ادامه دهد. او همراه با Snow Dancers، همکاران خود، به دنبال قطعه گم شده میگردد...
فیور، دوست قدیمی دوران کودکی مامورو که نمیتوانست روی زمین زنده بماند، با گلهایی که به مامورو قول داده بود برمیگردد. اما، گل شیطانی کیسِنیان بر ذهن ضعیف فیوره غلبه کرده ...
این انیمه پایانی بر انیمه سریالی Neon Genesis Evangelion می باشد. NERV با یک حمله وحشیانه از سوی SEELE مواجه می شود، اما بدلیل اینکه آسوکا در کما به سر می برد و شینجی نیز دچار فروپاشی عصبی شده، همه چیز بزودی سورئال می شود.
اوایل قرن 21 شهاب سنگی در قطب جنوب سقوط کرد وقتی دانشمندان برای تحقیق به محل حادثه اعزام شدند انفجار دیگری رخ داد که به “Second Impact” طبقه بندی شد. شینجی ایکاری پسری 14 ساله که برای دیدن پدرش به شهر Tokyo3 اومده شهری قلعه مانند که توسط مجودات غول پیکری به نام “Angels” به محاصره در اومده و...
"وان پیس" داستان یک دزد دریایی به نام "مانکی دی. لوفی" است که به دنبال بزرگترین گنج دنیا، "وان پیس"، است. این گنج توسط "گلد راجر"، پادشاه دزدان دریایی، پنهان شده است. لوفی و خدمهاش در طول سفر خود با چالشها و خطرات زیادی روبرو میشوند، اما آنها مصمم هستند تا به هدف خود برسند.
کودو شینچی یک کارآگاه هفده ساله دبیرستانیه که مردم اونو شرلوک هلمز جدید میدونن. اگر چه اون یک شب بعد از ملاقاتی که با معشوقه ی دوران بچگیش ( ران ) داشت ، شاهد یه معامله غیر قانونی بود . توسط معامله کننده ها گیر افتاد و بیهوش و به او دارویی تززیق دادند که قرار بود اونو بکشتش … اما او بیدار شد و خودش رو یه پسر بچه هفت ساله دید . و برای این که کسی که باهاش این کارو کرده پیدا و دستگیر کنه هویت خودش رو رو مخفی کرد و با ران زندگی خودش رو شروع کرد . پدر ران یک کارآگاه بی عرضه است که توسط شینچی به یک مرد معروف و مشهور تبدیل میشه ولی ...
هانتر ( به معنی شکارچی ) فردیه که دور دنیا سفر میکنه و هر جور ماموریت خطرناکی که فکرشو بکنید انجام میده . از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کنجکاوی و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج . گون ( Gon ) پسر جوونیه که پدرش چندین سال پیش ، موقعی که یه هانتر بوده ، ناپدید شده . گون باور داره که اگه بتونه پا جای پای پدرش بزاره ، ممکنه یه روز بتونه دوباره بهش بپیونده . بعد از اینکه گون 12 سالش میشه ، خونه رو ترک میکنه و ماموریت شرکت در آزمون " هانتری " رو امتحان میکنه . آزمونی که بخاطر پیشرفت کندی که آزمون دهنده داره و درصد بالای مرگش برای هانتر رسمی شدن حسابی معروف شده . گون با کوراپیکا که به عشق انتقام زندست ، با لوریو که میخواد در آینده دکتر بشه و با کیلوآ که قبلا یه قاتل سرکش بوده دوست میشه . و همین جور که ماموریت های سخت تری رو ، به عنوان یه هانتر ، پشت سر میزارن و با خطرات و تهدیدهای بیشتری رو به رو میشن که باعث میشه رفاقتشون گسترده تر میشه.
ناتسوکو هیروس پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، کار خود را به عنوان انیماتور آغاز می کند. استعداد او به سرعت شکوفا می شود و او اولین بار به عنوان کارگردان در کوتاه ترین زمان خود را تجربه می کند. اولین انیمه او به یک موفقیت بزرگ تبدیل می شود، جرقه یک پدیده اجتماعی می شود و او را به عنوان یک کارگردان نابغه جدید به رسمیت می شناسد. پروژه بعدی او قرار است یک فیلم کمدی رمانتیک با موضوع عشق اول باشد! با این حال، ناتسکو که هرگز عاشق نشده بود، برای درک مفهوم عشق اول تلاش میکند و در نتیجه، نمیتواند داستان داستان را بسازد و باعث میشود تولید فیلم متوقف شود. یک روز در حین کار بر روی استوری بورد خود از هوش می رود و در دنیای انیمه مورد علاقه دوران کودکی خود "داستان هلاکت" از خواب بیدار می شود.
کازوما ساتو پس از یک تصادف رانندگی، به دنیای فانتزی منتقل می شود. او با الهه ای به نام آکوا همراه می شود که می خواهد بسیاری از مشکلات این دنیا را حل کند. کازوما فقط می خواهد در آرامش زندگی کند، اما آکوا او را به ماجراجویی می کشاند.
در دنیایی [پس از یک واقعه فاجعه بار] که توسط «اعداد» کنترل میشه و هر انسانی «شماره» مخصوص هویت خودش رو داره. این اعداد میتونه هر چیزی مربوط به زندگی شخص باشه. این شماره ممکنه مسافتی که شخص طی کرده یا تعداد دفعاتی که دیگران از یه شخص تعریف و تمجید کردن باشه. همچنین اگه این شمارهشون صفر بشه، باعث سقوطشون به ورطه «گودال» میشه. در سال 305 تقویم آلشیان، هینا ماموریتی رو از مادرش که شمارش به صفر رسیده، به عهده میگیره تا به دنبال قهرمان افسانهای بگرده. در مخاطراتش با شمشیرزن نقابداری به نام لیچت آشنا میشه که در تلاشه تا هویت اصلیش رو مخفی کنه، از اونجاییکه که به خاطر شماره بسیار پایینش به عنوان یه عامل منحط و منحرف شناخته میشه.
این داستان معمایی، داستان دوقلوهای یکسانی به نام میگی و دالای است که توسط یک زوج مسن که فقط می خواستند یک کودک را به فرزندی قبول کنند، به فرزندی گرفته می شوند.
در ژاپن مدرن، رکا (Recca) متوجه می شود که قدرتی برای کنترل آتش دارد و با افرادی با قدرت های عجیب ملاقات می کند. او باید گذشته خود را پشت سر بگذارد و با سرنوشت خود روبرو شود.
مردم توکیو که به ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، توسط پسری با چوب بیسبال طلایی مورد ضرب و شتم قرار میگیرند. کارآگاهان در تلاش برای یافتن ارتباطی بین قربانیان، متوجه میشوند که زندگی قربانیان پس از ضرب و شتم، به نوعی بهبود یافته است.
در سال ۲۰۱۵ نیمی از جمعیت نژاد بشر مرده اند و بازماندگان با داوری وحشتناکی از طرف موجودات بزرگ و بسیار قدررتمندی بنام Angels روبرو هستند. Angels ها قرار بود که روح انسانهای مرده باشند. اما این تفکر اشتباه است و آنها در دنیایی از توازن و سعادت همیشگی زندگی نمیکنند بلکه آنها در دنیای ما زندگی میکنند آن هم با هدف نابود کردن نسل بشر. ماشینهای بزرگ و زنده ای بنام Evangelion برای مبارزه و کشتن این هیولاها ساخته شده، اما این ماشینها وحشی و رام نشدنی هستند و برای اینکه این ماشینها بدرستی کار کنند باید یک خلبان با جنبه های روحی و روانی مناسب پیدا شود. به این منظور در داخل Tokyo درون مرکز فرماندهی سازمانی مخفی بنام NERV نوجوانهای مناسب را برای این کار انتخاب میکند و آنها را برای خلبانی با این ماشینها تمرین میدهد تا آنها بتوانند با Angel ها مبارزه کنند حتی اگر به قیمت از دادن ذهن و روحشان تمام شود Shinji Ikari که پدرش رئیس تیمی در NERV است که Evangelion ها را تولید کرده برای خلبانی یکی از این ماشینها انتخاب شده است. او تحت فشار زیاد وارد مبارزات و حوادثی میشود که چیزی از آنها نمیفهمد و مجبور میشود که برای پیدا کردن شجاعت و قدرت نه تنها برای مارزه کردن با این هیولاها بلکه زنده ماندن به عمق وجود خودش رجوع کند..
در مورد اونیزوکا یک رهبر گروه قلدر هاست که تصمیم گرفته خود را عوض کند و هدفی شرافتمندانه را دنبال کند،تبدیل شدن به بزرگ ترین معلم دنیا،البته دلیل اصلی او ملاقات با دختر های دبیرستانی جذاب است،پس میشه گفت تقریبا عوض شده . قانون بین او و هدفش را گرفته هر چند او انقدر بین قانون و بی قانونی فاصله میبیند که می خواهد بین خودش و دختر های دبیرستان باشد.
ساتسوکی منشیتا و برادر کوچکترش کییچیرو از توکیو به شهر مادرشان برگشتند. زودتر از آن که فکرش را بکنند، فهمیدند که ساختمان قدیمی و رها شده مدرسه ای که نزدیک مدرسه جدیدشان است، پر از شیاطین و ارواح شرور است. در ابتدا، آن ها علاقه ندارند درگیر آن شوند، تا اینکه گربه خانوادگی شان، کایا، توسط یک شیطان دزدیده می شود. برای نجات شهر، ساتسوکی و کییچیرو همراه با دوستان جدیدشان، موموکو، لئو و هاجیمه تشکیل یک تیم می دهند تا با شیاطین مبارزه کنند.
یک دختر نوجوان است که بخشی از وقت خود را در لندن مشغول کار برای هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی معروف، میگذراند و بخش دیگر را نزد عمهی خود، جین مارپل، در حومه شهر سپری میکند.
وقتی در مستعمره فضایی خود یک مکا (ربات) جنگنده پیشرفته را پیدا می کنند، یک پسر جوان و دوستانش به عنوان خدمه یک کشتی قوی در جنگ بین سیاره ای دخالت می کنند.
آکوتابه، یک کارآگاه، شیاطین را برای حل مشکلات مشتریانش فرا می خواند. یک روز، یک شیطان رده پایین به نام آزازل آتسوشی توسط آکوتابه فراخوانده می شود و توسط او و دستیارش رینکو ساکوما به شدت استفاده می شود.
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
در دنیای مملو از موجوداتی خطرناکی به نام youma دختر جوانی با چشم های نقره ای به نام Clare که از طرف سازمانی که دخترانی جوان که نیمی youma هستند را آموزش می دهد به نابودی این موجودات می پردازد. با در نظر گرفتن همراه کردن پسر جوانی با خود و از دست دادن کنترل خود به نیمه ی youma و با Awakening شدن به او ماموریت های خطرناک تری محول می شود.
این انیمه حول محور زندگی خانمی سخت کوش و عاشق کار به نام کائورو جربان داره که به همراه شوهر اوتاکو خودش زندگی میکنه . اما اون کارش رو در سازمانی پژوهشی بسیار جدی گرقته و باید دید این چه تاثیری روی زندگیش می زاره .
داستان انيمه در مورد دختري دبيرستاني به نام هونوكا است. هونوكا سال دومي هست و دبيرستان خودش رو خيلي دوست داره. ولي يه مشكلي هست. دبيرستانشون به دليل اينكه دانش آموزان جديد كمي به اونجا ميان قراره بسته بشه!! خب كه چي؟ خب حالا هونوكا كه خيلي به اين مدرسه علاقه داره سعي ميكنه به همراه دوستان خودش راهي پيدا كنن تا دانش آموزان بيشتري به اين مدرسه علاقه مند بشن و بيان اونجا تا مدرسه هم بسته نشه. ميخواد چيكار كنه؟ ميخواد يه گروه School idol تشكيل بده و مطمئنه اينطوري ميتونه مدرسه رو جذاب تر كنه ....