میوکی به دهکدهای که تحت حکومت روگاهاست سفر میکند. هدف او، سوگواری برای سرپرست درگذشته این خانواده و انجام یک ماموریت مخفی است. در آنجا، با پدر کیتارو که به دنبال همسر گمشدهاش است روبرو میشود و با هم باید رازهای این خانواده را کشف کنند.
ریکا از نسل نینجا است. پدربزرگش هیو آخرین رئیس قبیله نینجا و پدرش یک محقق سایبورگ است. هر دو کشته می شوند که یک شرکت سلاح به آزمایشگاه او حمله می کند تا از تحقیقاتش استفاده کند. ریکا قصد دارد انتقام مرگ آنها را بگیرد...
واش د تمپست، یک مبارز مسلح با سیاست سخت عدم کشتن، وارد شهری پر از شکارچیان جایزه می شود که برای دریافت جایزه دستگیری سارقی که 20 سال پیش نجات داده بود رقابت می کنند...
هادس شکست خورده است و سیا نمی تواند از زخم های آن نبرد جان سالم به در ببرد. سائوری دور از شهر از او مراقبت می کند. در همین حال آرتمیس به زمین می آید و...
یک کامیون که حامل تانکری است در حال عبور از بزرگراه مورد حمله هلیکوپتری ناشناس قرار می گیرد و تانکر آن منفجر میشود. غافل از اینکه داخل آن تانکر پر از نوعی ویروس بسیار مهلک بوده. حالا این ویروس در تمام سطح شهر پخش شده و جان افراد را تهدید می کند. دولت برای خرابکاری که عامل این فاجعه است جایزه ای تعیین می کند، و یک جایزه بگیر بنام «بیباپ» برای گرفتن آن دست به کار می شود...
در شهر توکیو تاکو میروساکی سایه زنی آشنا را در طرف روبروی خود در ایستگاه قطار میبیند. او در شهر کوچی در فاصله زمانی 2 ساعته تاکو در یک رستوران کار میکرد، یک روز او از طرف یکی از دوستان خود که یوتاکا نام داشت تماسی دریافت کرد و…
پادشاه "Scribble" در آسمان انرژی زندگی خود را با خط خطی کردن شارژ می کند هنگامی که مردم جهان خط و خط زدنشان را کاهش دهند زندگیش به خطر می افتد. ارتش برای اجرای بیشتر خط نوشتن اعزام می شوند...
زندگي در ژاپن فئودال آسان نيست. خصوصا حالا که فضاييها آمده و همه چيز و همه جا را به تصرف خود درآوردهاند! خب البته، اوضاع بيمه و بهداشت عالي شده، اما ممنوعيت عمومي استفاده از شمشير، بسياري از ساموراييهاي شکستخورده را با تصميم سختي روبهرو ساخته که همانا انتخاب مسير زندگي آيندهشان است! اين موضوع، خصوصا در مورد افرادي از جمله گينتوکي ساکاتا صدق ميکند که به شغل درازمدت و منظمي پايبند نيستند. اين شد که گينتوکي، دنبال شغل آزاد رفته و هر کاري به او پيشنهاد شود، ميپذيرد، البته تا جايي که حقوق آن به اندازهي کافي باشد. اما ...
داستان حول خانواده ماتسونو میگرده،شش پسر موزی و شیطون(کسایی که به اسم شش قلو ها معروف)این شش قلوها که بزرگترینشون اوساماتسو،عاشق یک دختر میشن توتوکو.این شش پسر ماجراهای جالبی رو شروع میکنن.
سال ۱۹۹۲، یه بیماری ویروسی به اسم آنسفالیت حسابی دنیا رو به هم ریخت. تکنولوژی پزشکی که آدما رو نجات داد، به یه دستگاه عجیب به اسم «یور فورما» (Your Forma) رسید که تو مغز جا میگیره. تو دنیایی که هر چیزی، از چیزی که میبینی تا احساست، ثبت میشه، برای حل جرمهای بزرگ باید تو دادههای جمعشده غواصی کنی، کاری که فقط کارآگاهای خاص به اسم «محقق الکترونیکی» بلدن. اچیکا هیدا (Echika Hieda)، یه نابغه جوون تو این کاره که به خاطر استعدادش یه کم تنها مونده. حالا شریک جدیدش هارولد (Harold)، یه آدمنمای بلوند با چشمای آبی به اسم «امیکوس» (Amicus) شده. این دوتا قراره با هم هر راز پنهونی رو برملا کنن.
«اِنجل دِنسِتسو» (Angel Densetsu) داستان پسری به اسم «سیچیرو کیتانو»ئه. سیچیرو یه پسر فوقالعاده مهربون و سادهدله که قلبی پاک مثل فرشتهها داره، اما قیافهاش ترسناک و شیطانیه. همین ظاهرش باعث کلی سوءتفاهم میشه و باعث میشه بقیه فکر کنن اون یه آدم خلافکار یا حتی معتاده.
کلی تمام زندگی خود را برای تبدیل شدن به نخبگان انجمن دزدان آموزش داده است. اما از زمانی که پدرش سه سال پیش ناپدید شد، او تمام مهارت های خود را برای جستجوی او در سیاه چال پر از هیولاها و خطرات به کار برده است. همانطور که او در نهایت به اعماق می رسد که قبلاً با آن برابر نبوده است، با مدیر سیاه چال ملاقات می کند ... که او را دعوت می کند تا به کارکنان بپیوندد! مسلح کردن تله ها، پر کردن سینه ها... از طریق این کار جدید، کلی همه چیز را در پشت صحنه یک سیاه چال یاد می گیرد!
کازوما ساتو پس از یک تصادف رانندگی، به دنیای فانتزی منتقل می شود. او با الهه ای به نام آکوا همراه می شود که می خواهد بسیاری از مشکلات این دنیا را حل کند. کازوما فقط می خواهد در آرامش زندگی کند، اما آکوا او را به ماجراجویی می کشاند.
در دنیایی پساآخرالزمانی، آب توسط یک حاکم طماع کنترل میشود. شریف رائو، پسر پادشاه شیاطین، بلزباب، و دستیار دزدش را برای یافتن دریاچهای گمشده استخدام میکند تا با خطراتی که در صحرا وجود دارد، روبرو شوند.
در شهری از مردگان که مدتهاست ویران شده و به دور از تمدن بشری است، فرزند یک انسان زندگی میکند. نام او "ویل" است، و توسط سه روح، بزرگ شده است: جنگجوی اسکلتی پرشور، خون؛ کاهن مومیایی زیبا، مَری؛ و جادوگر شبحوار دمدمیمزاج ، گاس. این سه نفر به پسر عشق میورزند و هر آنچه که میدانند را به او میآموزند. اما یک روز، ویل شروع به پرسیدن کرد: "من کیستم؟" ویل باید رمز و رازهای سرزمین دورافتادهی مردگان را آشکار کند و گذشتهی مخفی ارواح را کشف کند. او باید عشق و رحمت خدایان خوب، و تعصب و دیوانگی بدها را بیاموزد. و وقتی همه چیز را بداند، پسر اولین قدم خود را در راه قهرمان (جوانمرد) شدن برمیدارد.
داستان درباره دختر جوانی به نام تانیا دگورچاف ( Tanya Degurechov ) است که در خط مقدم جنگ در حال مبارزه است. اون در زندگی قبلی خود در ژاپن یک کارمند بود ولی یک نفر اون رو میکشه و بخاطر غضب خداوند به شکل دختری کوچک دوباره تولد یافته. به عنوان تانیا در دنیایی که جادو به لطف خداوند وجود داره تناسخ پیدا میکنه.
در ژاپن مدرن، رکا (Recca) متوجه می شود که قدرتی برای کنترل آتش دارد و با افرادی با قدرت های عجیب ملاقات می کند. او باید گذشته خود را پشت سر بگذارد و با سرنوشت خود روبرو شود.
در هکایدو در سرزمین های دوردست شمالی ژاپن, "سوگی موتو" از جنگ بین امپراطوری های روسیه و ژاپن جون سالم به در برده . در حین جنگ به او لقب سوگی موتوی فناناپذیر رو دادن . سوگی مو به امید این که زنش رو که قبلا یک بیوه بوده و در جنگ به بیماری مبتلا شده, نجات بده به دنبال پولدار شدن ـه و به جویندگان طلا پیوسته . در حین جست و جوهاش برای طلا نقشه ی یک محموله ی مخفی طلا رو که متعلق به جنایتکارها و خلافکارهاست, پیدا میکنه . سوگی مو با همکاری یک دختر دورگه ...
در اعماق دریای بزرگ اینترنت، یک وبسایت وجود دارد که فقط در ساعت دوازده شب قابل دسترسی است. به آن جیگوکو تسوشین معروف است و شایعات میگویند که اگر شما چیزی را در آنجا پست کنید، جیگوکو شوجو ظاهر خواهد شد و هر کسی را که شما را مورد آزار قرار داده است، به دوزخ خواهد کشاند.
آکان که اخیراً حذف شده است، وقتی با یامادا در همان RPG ملاقات می کند، به تازگی بازی را که با دوست پسرش انجام می داد، ترک می کند. یامادا در زندگی واقعی تا حدودی یک افسانه است. تنها مشکل این است - او فقط به بازی علاقه مند است. با افزایش احساسات آکان، آیا تمرکز یامادا روی بازی باقی خواهد ماند؟
پس از پیروزی قاطع بر تایتان ها، خدمه آرگاما از ائوگ (به همراه گروهی از بچه های تازه وارد)، فرصت چندانی برای جمع شدن ندارند چون خطر جدیدی در دوردست ها مشخص می شود: نئو زئون هامان!
هشت سال پس از جنگ یک ساله، اتحادیه زمین یک نیروی نخبه به نام تایتانها را برای شکار باقیماندههای زئون ایجاد میکند. وقتی تایتانها هیچ بهتر از زئون نباشند، گروه مخالف اتحاد زمین (AEUG) برای بازگرداندن صلح در فضا تشکیل میشود. این گاندامها توسط پنج جوان خلبان رانده میشوند که امیدها و رویاهای آزادی ساکنان مستعمرات را با خود همراه دارند وقتی که به زمین فرود میآیند تا عملیات شهاب را شروع کنند.
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
مرکزیت "مجتمع مسکونی سی" کیمیه که توی یک مجتمع مسکونی ارزون قیمت و کوچولو در کنار دریای شهر کوروساکی زندگی میکنه. انگار هرجایی که میره دردسر دنبالش میکنه و اتفاقات وحشتناک شروع به رخ دادن میکنن. آیا یک شیطان باستانی درحال دنبال کردن ساکنین مجتمع مسکونی سی میباشد؟
در دنیای جادو، قدرت و آینده یک جادوگر از زمان تولدش بر اساس چیزی به نام "نشان ها" تعیین میشه: 4 نشانی که استعداد انسان ها در جادو رو گروه بندی میکنن. یک حکیم خیلی بامهارت، علیرغم این که نشانش برای مبارزه نامناسب بود و فقط برای تقویت جادو خوب بود، تصمیم گرفت که هزاران سال بعد دوباره به دنیا بیاد. او به عنوان ماتیاس هیلدشیمر - یک پسر 6 ساله و فرزند سوم یک خانواده دوک - دوباره متولد میشه و نشان مبارزه نزدیکی که همیشه میخواسته رو به دست میاره. با این حال متوجه میشه که دانش بشر از جادو به طور گسترده ای از بین رفته.
میکو یه دانشآموز دبیرستانی عادیـه که بعد از زمانی که شروع به دیدن هیولاهای زشت و وحشتناک میکنه، زندگیش به کلی عوض میشه. با اینکه خیلی وحشت زده شده، اما سعی میکنه که به زندگی روزانهی خودش ادامه بده، اون وانمود میکنه متوجه چیزهای وحشتناکی که اطرافش داره اتفاق میفته، نیست. اون باید این ترس رو تحمل کنه تا خودش و دوستش هانا رو از خطرات حفظ کنه. حتی اگه به معنای روبهرو شدن با وحشتناکترین چیز ممکن باشه. با ترکیب کمدی و وحشت، میروکو-چان داستان دختری رو میگه که سعی میکنه با عادی رفتار کردن، در مقابل موجودات فراطبیعی ایستادگی کنه.