دو سرباز جوان، تحت تاثیر رشادتهای بیلی بیشاپ، خلبان جنگ جهانی اول کانادا، در آگوست ۱۹۱۸ از خط مقدم جبهه عبور میکنند. با وجود عدم پیشروی نیروهای متفقین، پلتون آنها باید در کنار فرانسیس "پگی" پگاهماگابو، تک تیرانداز نامدار آنیشینابه، به طور جانانهای مقاومت کنند.
نویسندهای که با مشکلات مالی و کاری روبروست، در جریان تحقیق درباره یک رهبر فرقه خطرناک، توسط او مورد حمله قرار میگیرد. این رهبر، قدرت زیادی روی پیروانش دارد.
شخصی که به طور جدی به داستانهای جنایی واقعی علاقه دارد، دچار وسواس میشود تا قاتلی را که در همسایگیشان زندگی میکند و مسئول ناپدید شدن صمیمیترین دوستش است، بیابد.
روستایی بتپرست که بر روی استخوانهای قربانیان بیگناه و گناهکار بنا شده، در دل بهشتی باستانی ریشه دوانده است. هنگامی که تعادل بین جسم و خاک برهم میخورد و رو به زوال میرود، آخرین پیرمرد/پیرزن بازماندهی روستا، برای نجات مردمش از خودشان و همچنین از موجودی وحشتناک که از اعماق زمین سر برمیآورد و قصد نابودی آنها را دارد، با جنون و مرگ دست و پنجه نرم میکند.
دختری به همراه دوستش برای دیدار پدرش که یک جنایتکار است به یک استراحتگاه دور افتاده سفر می کنند، اما این دیدار به دلیل حضور افراد خطرناک از گذشته پدرش تبدیل به مبارزه ای برای زنده ماندن می شود.
یک همسایه پیر و بداخلاق و یک دختر کوچولوی اهل لیمویلو که از تخیلات غنی و خلاقانه ای برخوردار است، برای بازگرداندن شادی و نشاط به زندگی پدر دخترک، سفری دلگرم کننده را آغاز می کنند.
یک زن الکلی که زندگی مشترکش در حال فروپاشی است، در شرایطی که مجبور به دفاع از خانه خود در برابر حمله خشونتآمیز پلیسهای فاسد یک شهر کوچک است، در یک اتفاق غیرمنتظره، با یک قاچاقچی مواد مخدر زخمی متحد میشود.
مجموعهای از سرقتهای متعدد از بانکها و خودروها، ساکنان مناطق شمال غربی اقیانوس آرام را به شدت نگران کرده است. یک مامور ویژه افبیآی به تنهایی بر این باور است که این جرایم سازمانیافته، ریشه در انگیزههای مالی نداشته و در واقع کار گروهی از تروریستهای داخلی خطرناک است.
ساوانا برای بازسازی برنامه رادیویی پرطرفدار استخدام میشود، اما به طور ناخواسته در پخش زنده با مجری برنامه همراه میشود و باید بین اختلافات کاری و عشق یکی را انتخاب کند.
پل سالتزمن، کارگردان، به هند بازمیگردد و خاطرات خود را از زمانی که گروه بیتلز در سال ۱۹۶۸ در یک خلوت معنوی زیر نظر مربیگری ماهاریشی ماهش یوگی بودند، زنده میکند.
نیا، مشاور املاک، به جولیان برای یافتن ملک مناسب کمک میکند. جولیان مسافرخانه پدر نیا را انتخاب میکند، اما قصد تغییر آن را دارد. نیا تلاش میکند تا مسافرخانه خانوادگیاش را نجات دهد.
زنی جوان که شغل استادی را بر عهده دارد، در زندگی مشترکش با چالشهایی مواجه میشود. در این میان، سرنوشت او را با مت، مردی از گذشتهاش، گره میزند. مت به طور اتفاقی وارد محوطه دانشگاه میشود و این دیدار، رویدادی تازه را در زندگی این استاد جوان رقم میزند.
مادری پی می برد که پرستار بچه ای که او را به سهل انگاری در نگهداری از فرزندش متهم کرده، دوست دختر جدید شوهر سابقش است. او برای اثبات بی گناهی خود و برملا کردن مقصر اصلی، پا به فرار می گذارد.
تهیه کننده یک پادکست دربارهی پروندههای جنایی واقعی، به طور اتفاقی از یک قتل حلنشده در منطقهی زندگیاش باخبر میشود. کنجکاوی او را به یک بازی خطرناک و پیچیده میکشاند. در این بازی، او درمییابد که حقیقت هولناک این قتلها بسیار نزدیکتر از آن چیزی است که فکر میکرد و این موضوع او را شوکه میکند.
یک زن جوان نوارهای ویدئویی نفرین شده را به مغازه کرایه فیلم می برد و با کمک صاحب مغازه نفرین آن ها را بیدار می کند و باعث ورود شخصیت های منفی و ترسناک به دنیای واقعی می شود.
سرآشپزی که از ترفیع مقام محروم شده، برای جلب اعتماد رئیس خود، شرط میبندد که میتواند وضعیت بدترین رستوران شهر را بهبود ببخشد و در این راه عاشق صاحب رستوران میشود.