"سوباش" مردی ثروتمند و با نفوذ است که به همراه همسرش "پوشپا" و پسرشان "آمریتا" در عمارتی بزرگ در بمبئی زندگی می کنند.پسر دوم آنها "شانکر" که در آمریکا زندگی می کند به همراه زن زیبایی به نام "پوجا" به خانه بازمی گردد و تنش زیادی را ایجاد می کند...
راج و پریا به تازگی با هم ازدواج کرده اند. پریا صاحب فرزند میشود اما با یک اتفاق غیر منتظره او فرزند خود را از دست میدهد و قادر به باردار شدن مجدد نیست و...
یک مشاور املاک جوان سعی در انجام یک کلاهبرداری دارد، اما همه چیز به طور وحشتناکی اشتباه پیش میرود. او برای درست کردن اوضاع، پای همسرش را نیز به این قضیه باز میکند و...
"راج"،"پوجا" و "تینا" دوستان دوران کودکی هستند.درحالیکه "راج" همیشه مجذوب "تینا" بود هیچگاه از احساسی که "پوجا" نسبت به او داشته با خبر نمی شود.وقتی خانواده او برای تجارت به انگلیس می روند،او به "تینا" قول می دهد که دوستی شان هیچگاه از بین نخواهد رفت.اما "تینا" او را نادیده گرفته و پاسخ نامه هایش را نمی دهد و...
"آشوک" شغل خانوادگی شان را اداره می کند.خانواده بزرگ او شامل همسرش "رادها" ،برادرش"جاتین" و مادر بیمارش "بیجی" و خدمتکارشان "موندو" همگی زیر یک سقف زندگی می کنند."جاتین" به دلیل اصرارهای "آشوک" و مادرش می پذیرد با "سیتا" دختری زیبا ازدواج کند در حالی که عاشق زنی چینی-هندی است...
"ساندر خانا" یتیمی است که زندگی سختی در هند سپری می کند.او با "گوپال فرما" پسر ثروتمند قاضی "ورما" و دختری ثروتمند به نام "رودها" دوست است.آنها با هم بزرگ شده و "ساندر" عاشق "رودها" می شود اما او مانند خاونواده اش او را رد می کند.او تصمیم می گیرد خود را به آنها اثبات کند به همین دلیل به نیروی هوایی هندوستان می پیوندد و...
مردی به سال 2013 می آید تا دنیای زیررمینی تبهکاران را احیا کند.او با دانشی که از مطالعه اشتباهات روسای پیشین تبهکاران بدست آورده، سازمانی تاسیس می کند که در ظاهر قانونی فعالیت می کند اما...
راج ( شاهرخ خان ) روستا زاده ای است از طبقه متوسط که به دنبال بلند پروازی های شخصی به شهر بمبئی آمده است و در آنجا شرکت حمل و نقل کوچکی را تاسيس کرده و آنقدر ساده و بی تکلف است که در مواقع ضروری خود رانندگی کاميونها را بر عهده ميگيرد . راج در يک تصادف با پريا ( رانی موکرجی ) ملاقات ميکند ٬ دختری شيک و امروزی که در يونان به دنيا آمده و تربيت شده و اکنون در هند طراح لباس است...
دو دختر، "کاترین" و "آیشواریا" با یکدیگر در یک پرواز به سمت حیدرآباد آشنا می شوند ، آن ها با هم در رابطه با دوسـت پسرهایشان صحبت می کنند تا اینکه کاترین از حرف های "آیشواریا" شوکه می شود چرا که او ...
«راجو» (باچان)، پسر یک راجای خلع ید شده، که به «مرد» معروف است، این لقب را بهعنوان نشانهای از قدرت جسمانی روی سینه خود خالکوبی کرده است. ناپدری و نامادری «راجو»، که او را بزرگ کردهاند، پیش از مرگشان، «راجو» را از هویت واقعیاش آگاه میکنند. «راجو»، که به دخالت بیگانگان غارتگر انگلیسی در سرنوشت خود و پدرش پیبرده است، سر به شورش برمیدارد و به مبارزه برمیخیزد. در این بین، با دختری «آمریتا سینگ» آشنا میشود