جوآن ورا وقتی چهرهای از گذشتهاش دوباره ظاهر میشود، غافلگیر میشود. او با پسرش ناتان به حومه شهر عقبنشینی میکند. در آنجا او خاطرات پراکنده ای از برخوردهای عاشقانه گذشته خود را تجربه می کند...
در روز عروسی لوران بازیگر توسط نامزدش مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. او برای نجات غرور زخمی خود و ترمیم قلب شکسته اش، تصمیم می گیرد تا هر زنی را که ملاقات می کند اغوا کند اما ...
ده سال از ناپدید شدن پسر النا که آن زمان شش ساله بود می گذرد. امروز النا در یک رستوران کنار دریا زندگی می کند و کار می کند تا اینکه با نوجوانی آشنا می شود که او را به یاد پسر گمشده اش می اندازد...
فرانسیس، یک حسابدار کوچک که در یک کاباره کار می کند، نگرانی های زناشویی با همسرش دارد. پس از یک مشاجره خشونت آمیز، او از خواب بیدار می شود تا یک شگفتی را کشف کند...
دو دانش آموز با وجود مخالفت مادر دختر، در خفا با هم ازدواج می کنند. در مسجدی در هامبورگ، آنها قول می دهند که با هم بمانند، اما مرد مرتکب عملی می شود که تمام دنیا را تکان می دهد....
ویکی با مادرش جوآن و پدرش جیمی زندگی می کند، مردی که در تلاش برای یافتن جای خود است. خاله ویکی، جولیا، پس از آزادی از زندان، حضورش گذشته را به شیوه ای خشونت آمیز و جادویی بازمی گرداند...
ژاک طلاق گرفته است و یک کارخانه شراب سازی کوچک در آستانه ورشکستگی اداره می کند. هورتنس که مصمم است مجرد نباشد، یک روز وارد فروشگاهش می شود و تصمیم می گیرد برای یک کارگاه ثبت نام کند...
نویسندهای بعد از پیروزی در نوشتن آخرین کتابش در فرانسه به کشورش برمیگردد؛ اما او با یک بحران روبهرو میشود و دیگر نمیتواند اثری را خلق کند. او قبول میکند که با یک سفیر در ترجمه همکاری داشته باشد و رابطهای پیچیده بین آنها شکل میگیرد...
وقتی دو دوست سادهاندیش به نام های ژان گاب و مانو ، مگس غولپیکری را پیدا میکنند که در صندوق عقب یک ماشین گیر افتاده است، تصمیم میگیرند آن را آموزش دهند تا بتوانند پول زیادی به دست آورند....