یک نگهبان امنیتی کلوپ شبانه به نام لوکاس در سن پنجاه سالگی میبایست با مشکلات و دردسرهای فروانی که در زندگیش رخ میدهد مبارزه کند تا بتواند فرزند هشت سالهاش را به درستی بزرگ کند…
گریم رذیل و باهوش ، با لباس دلقک ، امن ترین بانک مونترال را می زند و 30 گروگان می گیرد. وی در حالی که پلیس را با رفتار عجیب خود گیج و تمسخر می کرد ، با خونسردی موفق شد از بانک فرار کند. اما پس از آن یک همراه ناراضی مشکلات را برمی انگیزد ...
آقای بدیعی (با بازی همایون ارشادی) مردی میانسال، قصد خودکشی دارد و قبرش را در کنار درختی کنده است. او می خواهد قرصهای خوابش را یک جا بخورد و شب در این قبر بخوابد. بدیعی دنبال کسی است که پس از مرگش (صبح فردا) روی جسد او خاک بریزد. در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش میگیرد با افراد مختلفی مانند یک سرباز، طلبهٔ افغان و مردی که کارگر موزهٔ تاریخ طبیعی است رو به رو میشود و از آنها می خواهد فردا صبح سراغ او بیایند و «بیست بیل خاک» روی او بریزند و پاکتی را با ۲۰۰هزار تومان پول که در داشبورد ماشین است به عنوان دستمزد بردارند.سرباز پیشنهاد …
روایتی منحصر به فرد از روزی که دنیای مدرن را تغییر داد ، توسط مردم عادی که تصمیم گرفتند دوربین های خود را بردارند و از آن روز سرنوشت سازی که حملات 11 سپتامبر در نیویورک رخ داد فیلم برداری کنند...
دو زن شجاع ، یکی رئیس پلیس و دیگری مادر قربانی ، تلاش های خستگی ناپذیری برای یافتن و محاکمه قاتل زنجیره ای گای جورجس ، در پاریس در دهه 1990 انجام می دهند...
مستر بین یک بلیط مسافرتی به فرانسه برنده میشود. در آنجا او بطور ناخواسته باعث جدایی یک پسر نوجوان از پدرش می شود، و حالا باید سعی کند دوباره آنها را به هم برگرداند. در این مسافرت او چیزهایی مثل دوچرخه سواری، عشق حقیقی و ... را هم یاد میگیرد...
«ند کلی» (جاگر)، جوانی نورده ساله، از دوران حبسی که به ناحق محکوم شده، آزاد میشود و نزد خانواده ایرلندیاش که اکنون در استرالیا زندگی میکنند، میرود. آنجا خواهرش، «مگی» (کریگ) را ناراضی از ازدواجش میبیند. مادرش (کی) نامزد یک اسب دزد آمریکائی بهنام «جرج کینگ» (باری) شده و برادرش، «جیم»...