پرستاری با رویکردی منحصر به فرد تلاش میکند تا آلام و رنجهای بیماران لاعلاج و محکوم به مرگ را تسکین بخشد. هویت او در هالهای از ابهام قرار دارد و ممکن است آنچه از او به نظر میرسد، چهره واقعیاش نباشد.
ایسا، یک زن فم.ینیست و ثروتمند است که به چند همسری اعتقاد دارد. اما وقتی تلاش میکند تا در شبکههای اجتماعی مشهور شود، با تضادهای درونی خود روبرو میشود و زندگیاش دچار تحول بزرگی میشود.
دو خلافکار که پس از شکست در آدمربایی به خانهای در جنگل پناه بردهاند، به دلیل ارتکاب جرمی هولناک توسط یکی از آنها، به دست قبیلهای آدمخوار کشته میشوند.
در دنیایی که میتوان با لمس یک فرد خوششانس شانس را از یک فرد خوششانس گرفت، گروه کوچکی از افراد خوششانس برای خوششانسترین و برای شانس سایر شرکتکنندگان رقابت میکنند.
داستان از این قرار است که یک نوجوان خیابانی مامور میشود تا با فریب دادن یک سیاستمدار مهم، او را به دام بیندازد. اما در این راه، عاشق همان کسی میشود که قرار است به او خیانت کند و درگیر یک کشمکش عاطفی و اخلاقی پیچیده میشود.
ژان باتیست گرنوی ، با حس بویایی برتر ، بهترین عطر را در جهان ایجاد می کند. با این حال ، هنگام جستجوی رایحه نهایی ، کار او یک چرخش تاریک به خود می گیرد...
در پاسادنا، کالیفرنیا در سال ۱۹۶۹، یک زوج جوان مکزیکی با عجله به خانه ی شان سن دنا (فلور ماریا شاهووا) می روند. ۳ روز پیش، پسر این زوج، جواهرات یک گروه دوره گرد و کولی را دزدیده بود. از آن موقع به بعد، آن پسر از دیدن و شنیدن چیزهایی از خارج این زمین شکایت می کرد. سن دنا سعی می کرد تا به آن پسر از طریق جلسات احضار روح کمک کند. اما او و پدر و مادر آن پسر فقط با وحشت می توانستند تماشا کنند چون آن پسر قبل از این که با دست هایی اهریمنی به سوی جهنم کشیده بشود از بالای بالکن به وسیله ی یک نیروی نامرئی پرتاب شد….
مانو که تازه ده ساله شده، برای اولین بار به مرسیا سفر میکند تا مدتی را با خانواده پدرش بگذراند. او در میان باغهای میوه، دریا، طبیعت و یک خانواده شاد و گرم، اولین عشق خود را پیدا میکند و اولین نشانههای ورود به زندگی بزرگسالی را تجربه میکند.
مستند "تعقیب رنگ سرخ" داستان گروهی از دوندگان حرفهای را روایت میکند که هر ساله در جشن گاودوانی پامپلونا شرکت میکنند و با وجود خطر جانی، به این حیوانات قدرتمند احترام میگذارند.
رمو، سوارکاری با استعداد است اما رفتارهای خود ویرانگرش مانع از پیشرفت او شده است. آوریل، سوارکار دیگری که باردار است و رمو پدر فرزند اوست، باید تصمیم سختی بگیرد. هر دو آنها برای سیرنا، کارفرمای مشترکشان، مسابقه میدهند.
داستان حول محور زنی جذاب و با اعتماد به نفس به نام لیندا میچرخد که وارد یک خانواده ثروتمند آرژانتینی میشود. حضور لیندا، تعادل ظاهری و شادمانی این خانواده را بر هم میزند و پرده از رازهای پنهان و تنشهای زیرینشان برمیدارد.