میکا برای یافتن هویت خود به اندلس، سرزمین مادری اوستویند، سفر میکند. او در آنجا با زنی که در کنار اسبهای وحشی زندگی میکند، ملاقات میکند و این زن به او در نجات اسبها کمک میکند...
پس از فقدان مادرش که زنی پریشان بود، رفتار نامتعادل یک زن در قرن پانزدهم که در روستای کوهستانی دورافتادهای زندگی میکند، به خطری برای امنیت نوزادش تبدیل میشود...
برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 25 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
طلال دیرکی به سرزمین مادری خود باز میگردد و اعتماد یک خانواده اسلامگرای تندرو را جلب میکند و بیش از دو سال زندگی روزمره خود را با آنها به اشتراک میگذارد...
دو قانونشکن برای انتقام به دنبال قاتلان خانوادههایشان هستند. اما آنها در دام یک فیلمنامهی مرموز گرفتار میشوند که آنها را در یک چرخهی خشونتآمیز انتقام قرار میدهد...
وقتی یک دختر تلفنی و راننده اش از شهر می گذرند تا شروعی جدید پیدا کنند، قبل از اینکه جنایاتشان آنها را نابود کند، باید حقیقت را در مورد یکدیگر بیاموزند.
اریک کاراواکا، بازیگر فرانسوی، در پی کشف راز مرگ خواهر بزرگ خود، کریستین، برآمده است. کریستین در سه سالگی و پیش از تولد اریک در الجزایر جان خود را از دست داده بود.
اتو و لئو، دو دامپزشک آلمانی، در سفری به ژاپن با ایدا، طراح مد جوانی آشنا میشوند. اتو و لئو عاشق ایدا میشوند، اما او فقط به اتو علاقه دارد. آنها ازدواج میکنند و ایدا باردار میشود.
فیلیپ گربر یک فروشنده خودرو باهوش و از خود راضی است. با ماشینش پسر جوانی را که دوچرخه سواری می کند، زیر گرفته و فرار می کند. از آنجایی که او احساس گناه می کند، سعی می کند اطلاعات بیشتری در مورد قربانی تصادف پیدا کند و متوجه می شود که پسر در بیمارستان به شدت مجروح شده است.
یک دانشجوی جوان به دنبال آرامش و سکوت برای تمرکز بر روی کار مهمی است، اما در نهایت به عنوان معلم پسری عجیب و غریب که توسط والدینش در عمارتی منزوی به نام "پناهگاه" آموزش خانگی میبیند، استخدام میشود. "پناهگاه" داستانی تاریک، پیچیده و طنزآمیز در مورد دوران کودکی، بزرگ شدن و آموزش است.
در این داستان با تفاوت، لین - خدمتکار خجالتی هتلی که مبتلا به OCD است - به طرز فضولی برخورد یک مهمان با یک سل.طه گر را تماشا می کند. او سپس تصمیم می گیرد که ...
این فیلم به داستان واقعی گرهارد گوندرمان، خواننده و نویسنده اهل آلمان شرقی و چالشهای او با موسیقی، زندگی به عنوان یک معدنچی زغال سنگ و روابطش با پلیس مخفی (اشتازی) آلمان شرقی میپردازد.
پل، که شغلی در آهنگسازی دارد، پس از درگذشت پدرش به روستایی دور افتاده در مکزیک سفر میکند. در حالی که توجه او به سرنوشت زن گمشدهای جلب میشود، پل باید با خاطره پدر و آینده نامعلوم خود روبرو شود.