"جک موور" وکیلی است که به پکن سفر کرده تا درباره تاسیس اولین تلویزیونی مشترک مذاکره کند.ناگهان او دستگیر شده و متهم به قتل می شود.تنها راه نجات و اثبات بیگناهی اش "شن یولین" است…
بازرس بيمه، «بريگز» (آلن)، را شعبده بازي به نام «وولتن» (استيرز) هيپنوتيسم مي کند و به او دستور مي دهد تا از خانه ي ثروتمنداني که خود «بريگز» سيستم حراستي شان را طراحي کرده، سرقت کند.
در آنروخت یک قتل عام اتفاق می افتد که در آن افراد به طور تصادفی سر بریده می شوند. در حین بررسی پرونده، دو کمیسر تحقیق کنکا و والتر قسمت تاریک شهر را کشف می کنند...
جوجو و پائولا از دوران کودکی جدایی ناپذیر بوده اند. هنگامی که جوجو عاشق می شود، پائولا هر کاری می کند تا جوجو را از انجام بزرگترین اشتباه زندگیش یعنی ازدواج باز دارد...
آنتونیو تمام زندگی خود را دور از کشورش ایتالیا، گذرانده است. او با لئو، یک هنرمند جوان ایتالیایی ، برخورد می کند. سرنوشت پیرمرد و زن جوان آینه یکدیگر است. خاطرات گذشته بیدار می شوند و ...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 33 جایزه و نامزد دریافت 19 جایزه دیگر.
در سال 1990 ،یک پسر برای مراقبت از مادرش که دچار ناراحتی اعصاب است و بعد از مدتها از کما خارج شده است مجبور میشود دست به کاری بزند و آن اینست که نگذارد مادرش بفهمد که دوره آلمان شرقی تمام شده است زیرا مادرش به ان دوره علاقه مند است…
طي يکي از تمرين هاي نظامي معمولي در پاناما، توفاني در مي گيرد و چهارتن از افراد «سرگرد نيتان وست»، رهبر يک گروه کاماندويي ويژه ي امريکايي، مي ميرند و خودش نيز ظاهرا ناپديد مي شود. براي کشف واقعيت اين ماجرا از مأمور تحقيق دادستاني، «تام هاردي» کمک خواسته مي شود و او پس از بررسي اعلام مي کند که هر چهار سرباز به قتل رسيده اند و «وست» نيز به تلافي کشته شده است...
ناپلئون بناپارت با دیپلمات مترنیخ ، که به عنوان "مرد قوی" اتریش و نزدیک ترین معتمد امپراتور شناخته می شود، ملاقات می کند. این رویارویی سرنوشتساز بین دو تن از قدرتمندترین مردان آن دوره زمانی، آغاز پایانی برای ناپلئون است...
داستان دو شهروند سوئیسی به نام های دانیلا ویدمر و دیوید اوچ که در جولای 2011 توسط طالبان در پاکستان ربوده شدند و پس از هشت ماه اسارت موفق به فرار شدند...
سال 2019 بود و دنیا جای متفاوتی بود. پسران کاین برای چهارمین بار کیف ها، تیغه ها و دوربین های خود را برداشتند و دور هم جمع شدند تا یک قطعه زیبا دیگر خلق کنند...
"فلیکس باش" گوشه نشینی است که توجهی به افراد شهر و کسانی که می خواهند او را بشناسند ندارد.اما وقتی روزی یکی از دوستانش می میرد و مردم داستانهایی درباره او می گویند،او تصمیم می گیرد این حرفها را بین مردم پایان دهد.او "فرانک" را استخدام می کند تا تشییع جنازه ای برای او برپا کند و...
داستان در مورد دو دوست است که تصمیم دارند یک گروه موسیقی تشکیل داده و سرنوشت موسیقی راک را برای همیشه تغییر دهند. برای این منظور آن ها به یک گیتار جادویی که در یک موزه قدیمی نگهداری می شود نیاز دارند...
رئیس جنایت به یک اراذل و اوباش سطح پایین سپرده می شود که اسلحه ای را که باعث کشته شدن پلیس های فاسد می شود ، از بین ببرد ، اما وقتی اسلحه در دستان قرار می گیرد ، همه چیز از کنترل خارج می شود...