هفت دوست برای یک شام مجلل در یک کلبهی تابستانی زیبا جمع میشوند. اما در زیر ظاهر بینقص آنها، اسرار و دسیسههایی پنهان شده است که به تدریج آشکار میشوند...
سه نسل از یک خانواده در یک آخر هفته دور هم جمع می شوند. آرزوی یک مادر بیمار برای مردن قبل از بدتر شدن بیماری، با آشکار شدن درگیری های قدیمی سخت تر می شود...
مارکوس، هنگامی که همسرش را در صانحه ی دلخراش قطار از دست می دهد مجبور است به خانه دختر نوجوان خود، ماتیلد برود. این یک تصادف به نظر می رسید تا اینکه یک ریاضی دان که هم سفر او در قطار بود به همراه دو همکارش حاضر می شوند.
دو زوج به نامهای سیسیلی و آندریاس و لیو و مالت که هر دو تحت درمان باروری هستند ، متوجه میشوند که کلینیک تخمهای بارور شده را عوض کرده است و درگیریهای پوچی را به راه انداخته است...
یک هکر کامپیوتری بنام «لیزبت» و یک خبرنگار بنام «میکائل» در مورد یک باند قاچاق دختران تحقیق می کنند. در همین جریان لیزبت به سه قتل متهم می شود و از این رو می گریزد، در حالی که میکائل سعی دارد بیگناهی او را ثابت کند.
یک متخصص خودسر برای عشق به شاهزادهای خجالتی، هنر اغواگری را آموزش میدهد تا به دنبال بدست آوردن وارث برای خانوادهاش باشد. اما این طرح به سرعت شکست میخورد و منجر به فضایح و عشق غیرمنتظره میشود...
«لیزبت» بعد از اثابت گلوله به سرش، در بیمارستان بستری است و باید بعد از مرخصی از آنجا، به جرم انجام ۳ قتل محاکمه شود. در همین حال «میکائل» باید بی گناهی او را اثبات کند...
یک خانواده دانمارکی از یک خانواده هلندی که در تعطیلات با آنها آشنا شده بودند دیدن می کنند. زمانی که دانمارکیها سعی میکنند مودب بمانند، چیزی که قرار بود یک آخر هفته ایدهآل باشد، کم کم آشکار میشود...
در اواخر قرن نوزدهم، یک کشیش جوان دانمارکی برای ساختن کلیسا و عکاسی از مردم ایسلند به قسمتی دورافتاده از ایسلند سفر می کند. اما هر چه بیشتر به چشمانداز نابخشودنی میرود، از هدف، رسالت و اخلاق خود دور میشود....
«قهوه سایهای» داستانی الهامبخش درباره این است که چگونه کشت قهوه در سایه درختان بومی در مناطق استوایی میتواند تأثیر مثبتی بر جوامع محلی داشته باشد...
نامه دختری از کوزوو که به پدر گمشده اش تقدیم شده بود، در سازمان ملل خوانده شد که در آن او به طور علنی به زندگی دشوار صرب ها، به ویژه کودکان صرب در مناطق تحت محاصره می پردازد...