دختربچهای به نام سو، که آرزوی بازی در نقش سفید برفی را دارد، به سرطان خون مبتلا میشود. پدرش، جمیل، که رئیس پلیس است، برای نجات جان او، نمایش سفید برفی را در اداره پلیس اجرا میکند تا با شرکت در مسابقه تلویزیونی، هزینههای درمان را فراهم کند.
با امید به پایان یافتن همهگیری، "دیدِم"بیش از یک ماه است که برای جشن سال نو آماده میشود. همه عزیزان او در نهایت می توانند دور هم جمع شوند و زمان از دست رفته را جبران کنند، اما اعلام قرنطینه برنامه های او را از بین می برد. اوزان مصمم است که اجازه دهد همسرش جشنی را که شایسته آن است برگزار کند. او همسایه ها را به مهمانی دعوت می کند و سرگرمی شروع می شود...
این مستند داستان استانبول و دیگر شهرهای بزرگ را در مسیری نئولیبرالی به سوی نابودی روایت می کند. داستان یک خانواده مهاجر که در حال مبارزه برای حقوق مسکن هستند....
هنگامی که سانسور دولتی منجر به از دست دادن شغلش در یک کانال خبری تلویزیون ترکیه می شود، زنی به آپارتمان خود می رود و در آنجا دچار پارانوئید و توهم می شود...
کونیت و آرکین، دو زندانی هستند که در یک زندان محبوسند. کونیت به دلیل مخالفت با بی عدالتی و آرکین به دلیل بیگناهی، هر دو به حبس انفرادی محکوم میشوند. کونیت در آستانه آزادی قرار دارد، در حالی که آرکین با خطر اعدام مواجه است.
فؤاد به دلیل مشکلات مالی خانوادهاش، مجبور به ازدواج با زنی ثروتمند میشود، در حالی که عاشق زن دیگری است. پس از از دست دادن بهترین دوستش، او به مقابله با شرایط موجود برمیخیزد و با عواقب دردناکی روبهرو میشود.
کوبرا در حال آماده شدن برای عروسی خود، توسط زندگی های ناشناس تسخیر می شود. برای درمان کوبرا، یک روانپزشک به نام ابرو در راه است. ابرو همچنین دوست قدیمی کوبرا است. ابرو با یک جن گیر همکاری می کرد تا کوبرا را نجات دهد...
علی، یک مرد رمانتیک ناآرام و ادا، یک هنرمند ، در شهرهای بندری صنعتی ترکیه وارد ماجراجویی میشوند، به این امید که با یافتن کشتیای که علی تنها در رویاهایش دیده، از روال خفقانآور زندگی روزمره خود فرار کنند...
شاهزاده بیزانسی پدر کارا مورات را می کشد و برادرش را می رباید تا او را به عنوان شوالیه سیاه برای مبارزه با ترک ها تربیت کند. سالها بعد، کارا مورات باید در ماموریتی برای نجات کاراجا پاشا ربوده شده روملیا با دشمن بدنام روبرو شود.
در سال 2015، اسامه المحسن و پسرش قربانی سفر یک خبرنگار تلویزیونی در مرز مجارستان در فرار ناامیدانه خود از سوریه در حال جنگ شدند. دوربین ها با رسوایی افکار عمومی این لحظه را شکار کردند...
چهار دوست آزاد شده مشروط از زندان باید 100 متر از یکدیگر دور باشند. اما در این زمان آنها نمی توانند از یکدیگر دور بمانند و برای ماجراجویی جدید گرد هم می آیند...
سومرو در دانشگاهی در استانبول در حال انجام تحقیقات موسیقی است. برای کار بر روی پایان نامه خود در جمع آوری و ضبط مجموعه ای جامع از مرثیه های آناتولی، او برای چند ماه عازم جنوب شرق کشور می شود. این سفر کوتاه طولانی ترین سفر زندگی او می شود ...
یوسف، یتیمی است که توسط صلاحالدین بیگ، فرماندار ایدهآلیستی یک منطقه، به فرزندی پذیرفته میشود. یوسف عاشق معزز، دختر صلاحالدین بیگ میشود. اما وقتی شاهیر، پسر حِلْمی بیگ، قصد ازدواج با معزز را میکند، بین او و یوسف اختلاف بزرگی ایجاد میشود.
داستان درباره زنی به نام لیا است که به دنبال خواهرزاده گمشدهاش به استانبول میرود. در این سفر، او با یک وکیل مدافع حقوق آشنا میشود و پیوند عمیقی با خواهرزادهاش برقرار میکند.