این داستان از طریق مصاحبه و تصاویر آرشیوی، به شکلگیری، سبک ساختارشکن، تهاجمی و اجراهای زندهٔ افسانهای گروه موسیقی نیک کیو، یعنی The Birthday Party، میپردازد.
داستان دربارهی دو زوج اهل نیویورک است که برای کسب آرامش به کوهستانهای دورافتادهی آدیرونداک سفر میکنند، اما در آنجا با ارواحی که در جنگلها گرفتار شدهاند، روبرو میشوند.
هنگامی که یک بازیگر با روحی مواجه میشود، شک و تردید در میان گروه فیلمبرداری افزایش مییابد؛ چراکه معلوم نیست این اتفاق ماوراءالطبیعی است یا ترفندی از کارگردان. با ناپدید شدن بازیگر اصلی، این ابهام بیشتر میشود.
پدر فیلیپو، یک کشیش کاتولیک شکاک است که به یک زن جوان لال علاقهمند و آشفته میشود و درگیر یک سری رویدادهای به ظاهر معجزهآسا میشود که اعتقاد و کشیشی او را زیر سؤال میبرد.
دانشآموز دبیرستانی به نام اینیونگ پس از فوت والدینش و بیخانمان شدن، در گروه رقص کرهای پنهان میشود و در آنجا توسط مدیر گروه کشف شده و به ناچار با او همخانه میگردد.
اِمِلیا به طور اتفاقی یک ماهی جادویی را صید میکند که توانایی برآورده کردن سه آرزو را دارد. او دو آرزوی اولش را بیهوده هدر میدهد و حالا برای به دست آوردن دل شاهزاده خانم آنفیسا، باید از آرزوی سومش استفاده کند. اما پیش از اینکه فرصت آرزو کردن پیدا کند، ماهی جادویی به شکل انسانی به نام واسیلیاسا در میآید و به او کمک میکند تا به هدفش برسد.
این داستان توضیح میدهد که چگونه کتاب «میشل به یاد میآورد»، که خاطرات یک روانپزشک و بیمارش است، موجب آغاز «وحشت شیطانی» در دهه ۱۹۸۰ شد. در این کتاب، با استفاده از روش «درمان بازیابی حافظه» ادعا شده بود که میشل توسط شیطانپرستان بچهدزد ربوده شده است.
هانتر دان، شوهری مهربان و پدری دلسوز است. اما پس از یک حمله وحشیانه در یک عصر پاییزی، دنیای او زیر و رو میشود؛ دنیایی پر از کابوس و توهم، که به یک درگیری وحشتناک در شب هالووین ختم میشود.
پدر جوانی، در آپارتمان اجارهای خود که مهمان قبلیاش در آن خودکشی کرده، جعبهای مرموز پیدا میکند. پس از آن، توسط نیرویی شیطانی تسخیر میشود که زندگیاش را به نابودی میکشاند.
تنها بازمانده یک قتلعام وحشیانه، باید با گروهی از پلیسهای تازهکار و خلافکاران همراه شود تا از یک پاسگاه پلیس در برابر هجوم هیولاهای بینبُعدی دفاع کند.
یک دهه پس از شروع همهگیری زامبیها، گروهی از نجاتیافتگان در جامعهای واقع در یک جزیره گرمسیری، پناهگاهی پیدا میکنند. اما در آنجا با فرقهای مواجه میشوند که زامبیها را میپرستد و نقشه دارد بر دنیای پس از آخرالزمان چیره شود.