ورود لیسانسه های ثروتمند به شهر باعث ایجاد سروصدایی می شود وقتی خانواده هایی که دارای دختران مجرد هستند به شدت به دنبال نامزدی ، از جمله خانواده بنت ، با پنج دختر واجد شرایط هستند.
يک مامور امنيتی به اسم ديويد دان زمانيکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شديدی می شود. اما از بين صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها ديويد است که بطور معجزه آسایی بدون اينکه حتی يک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد يک کلکسيونر کتابهای کاميک به اسم اليجا پرايس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شيشه ای معروف شده با او تماس می گيرد و فرضيه باور نکردنی ای را با ديويد مطرح می کند: او معتقد است که ديويد يک ابرقهرمان است که بدنش هيچ صدمه ای نمی بيند.
وقتی یک رئیس مافیا مظنون به قاچاق محموله هروئین به سان فرانسیسکو می شود ، خواهرزاده خود ، وکیل داغ انگلیسی و سیسیلی را برای شناسایی مجرم واقعی اعزام می کند....
در این داستان عاشقانه، آنتونی با یک حرکت بزرگ روبرو می شود. او در پی کسب مدرک تجاری معتبر ، خانه خود را به مقصد استرالیا ترک می کند. او نه تنها خانواده اش ، بلکه عشق زندگی اش ، یینگ را نیز ترک می کند. با بزرگ شدن آنتونی ، با پیدا کردن عشق ها و سرگرمی های جدید ، او در حال خداحافظی با تنها زنی است که واقعاً دوست داشته است...
دیوید عضو دانشجوی برادری است. Corps Teutonia به سرعت جایگزین خانواده می شود. دیوید باید بفهمد که مدال یک طرف دیگر هم دارد. سپاه فقط حفاظت ارائه نمی دهد. این فیلم به پشت نمای برادری ها نگاه می اندازد ...
پنج دوست ، هنگام تعطیلات در روستای ویسکانسین ، پس از تصادف وسیله نقلیه شان در طوفان برفی شدید به یک ساختمان تنها پناه می برند. بدون خدمات تلفن همراه ، گروه برای یافتن کمک از هم جدا می شود ، اما هنگامی که دوباره به هم می پیوندند ، یکی از آنها مرده پیدا می شود...
چهار بهترین دوست با شروع زندگی خود در جهات مختلف ، قصد دارند با یکدیگر ارتباط داشته باشند: آنها یک شلوار دست دوم را می پوشند که کاملاً با بدن هر یک متناسب است.
دکتر برنارد ناتانسون و دکتر میلدرد جفرسون در یک نبرد ملی در یک توطئه ناگفتنی که منجر به معروف ترین و بحث انگیزترین پرونده دادگاه در تاریخ شد ، کنار رفتند...