اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
فیلم داستان وقایعی است که پس از کشته شدن فردی در نیویورک رخ میدهد. یک پسربچه بر اثر اصابت یک گلوله سرگردان کشته میشود. این گلوله در درگیری بین یک افسر پلیس و یک عضو گروهی تبهکاری شلیک شده است. این فرد قبلا در زندان بوده است و به صورت مشروط آزاد شده است. آزادی او کاملا مشکوک بوده است. معاون شهردار نیویورک، کوین کالهان، برای آن که بیابد او چطور آزاد شده است تحقیقاتی را آزاد میکند. تحقیقاتی که نیویورک را تکان میدهد.
یک راننده اتوبوس به نام “جورج لنوکس” با “کارلا”، یک تبعیدی نیکاراگوئه ای که زندگی غم انگیزی در گلاسکو دارد، آشنا می شود. گذشته او وحشتناک بوده، دوست پسرش ناپدید شده و خانواده اش از هم پاشیده است. “جورج” او را به کشورش بازمی گرداند تا از اتفاقاتی که برای خانواده اش افتاده باخبر شود…
"بوچ استین" یهودی از خابانهای بروکلین است که پس از هشت سال از زندان آزاد می شود.او به سرعت مانند سابق شروع به استعمال مواد مخدر به همراه بهترین دوستش "لستر" می کند اما...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند...
زنی به نام «ویولت» (تیلی) هم راه گنگستر خشنی به نام «سزار» (پانتولیانو) در آپارتمان مجللی زندگی می کند. او با زن کارگری به نام «کورکی» (گرشن) که در آپارتمان مجاور ساکن است، آشنا می شوند. آن دو با هم صمیمی می شوند و تصمیم می گیرند دو بسته پولی را که «سزار» باید به دوستان گنگسترش تحویل دهد، بدزدند و ...
مردی که در زندگی شخصی خود ناموفق بوده اقدام به سرقتی برای بدست آوردن پول برای تجارت جدید خود می کند اما وقتی همسرش وارد کار او می شود همه چیز به هم می ریزد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
زندگینامه فرانتس لیدز (وات)، یک ورزشینویس معروف آمریکائی. لیدز که در مراسم غسل تعمید، اسمش را استیون گذاشتهاند، وقتی سلما (مدل داول)، مادرش مریض میشود، سید (تورتورو) پدرش، از ترس آنکه بچهها حال مادر را بدتر کنند آن ها را نزد دو بردارش می فرستد تا مدتی با آن ها زندگی کنند و …
تابستان سوزان سال 1933،فیلادلفیای جنوبی."جناروی" دوازده ساله به همراه مادر و پدربزرگ معلول خود که به او قول داده بلیت سینمای تازه تاسیس شهر را برایش بخرد زندگی می کند.اما پدربزرگ هنوز کار ناتمامی با زنی از گذشته اش دارد و از "جنارو" درخواست کمک می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 6 جایزه و نامزد دریافت 15 جایزه دیگر.
داستان واقعی در مورد اینکه چگونه یک گروه از هوانوردان آمریکایی-آفریقایی با غلبه بر نژاد پرستی تبدیل به یکی از برترین تیم های جنگندهی هوایی ارتش آمریکا شدند...
فیلم اقتباسی است از نمایشنامه ی رمئو و ژولیت اثر شکسپیر که با استفاده از زبان عشق ، طنز و خشونت داستانی مدرن از آن اثر به یاد ماندنی را ارائه می دهد و …
سال ۱۸۷۱. «پاول ورلین» ( دیوید تولیس ) شاعر فرانسوی، از جوانی با استعداد بنام «آرتور ریمباد» ( لئوناردو دی کاپریو ) دعوت می کند تا همراه او و همسر باردارش در خانه ی پدرزنش زندگی کند. اما رفتار ناهنجار آرتور آرامش این خانواده و همینطور جامعه منزوی شاعران فرانسه را بر هم میزند...
روزهاي پاياني هزاره ي دوم. «لني نرو» (فاينز) که قبلا پليس بوده، حالا با ديسکت هاي حاوي داده هايي که خاطره ها و حس ها روي شان ضبط شده، سروکار دارد. يک روز ديسکتي از جنايتکاري که يک زن خيابان گرد را به قتل مي رساند، به دستش مي رسد. «لني» به تحقيق و جست و جو مي پردازد و بيش تر و بيش تر در گردابي از حق السکوت، جنايت و هتک حرمت فرو مي رود…
کارول وایت" به نظر می رسد همه چیز در زندگی اش دارد، همسری ثروتمند و یک خانه زیبا. تنها فقدان او نداشتن یک شخصیت قوی است. او به نظر می رسد در برخورد با دنیا اطرافش به پوچی رسیده است. او به همه چیز در دنیای امروز حساسیت نشان می دهد و...
عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی میشنود که او را به یاری فرا میخواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا میتازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا میرسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه میبیند...