آنا به منظور نجات جان پسرش ، عازم سفری برای یافتن گوهری قدرتمند در منطقهی سکوت واقع در مکزیکو میشود. در این بین شخصی از قدرت نهفته در گوهر باخبر میشود و به این نتیجه میرسد که…
دو جوان به نامهای ساتیاندر و آرتي، ازدواج خود را به شرط استخدام ساتیاندر در دولت موکول میکنند. اما آرتي پیش از تحقق این شرط، از ازدواج فرار میکند. داستان به دنبال سرنوشت این دو نفر پس از این رویداد میرود.
تاتی و رنت قبلاً با تلفنهای همراه خود عکس، فیلم و موسیقی ردوبدل میکردند و در آخرین سفر مدرسهای شروع به تماس چشمی با هم کردند. با این حال، آنچه میتوانست آغاز یک داستان عاشقانه باشد، به پایان میرسد...
داستان فیلم درباره مردی که همراه با پیرمردی عازم سفری جاده ای با ماشین می شوند، آنها در طول راه با افراد مختلفی ملاقات می کنند و دوستی هایی که ایجاد می کنند، موجب التیام زخم های گذشته شان می شود و ....
پدر و مادر نقش قهرمان را برای فرزندان خود ایفا میکنند و باید با حمایت و محبت خود، آنها را در برابر ترسها و بدیها، چه در دنیای واقعی و چه در خوابها، محافظت کنند.
در یک شهر حومه ای، اتفاقات مرموزی برای ساکنان رخ می دهد. آنها توسط قاتلان واقعی و فراطبیعی شکنجه می شوند و داستان هایشان در هم تنیده شده و شبی پر از وحشت و گریزناپذیر را ایجاد می کند.
یک دانشجوی سال آخر دانشگاه از نبود پسران با مرام و جوانمرد در سن خود ناامید شده و برای دریافت هدیه، به جای عشق، با یک مرد مسنتر قرار ملاقات میگذارد...
وقتی تسوکاکوشی، مرد مسنتر، از اونوکیچی میخواهد که نقاشی معشوقهاش، گیشا فومیکو، را بکشد. تسوکاکوشی عاشق پاها و ساقهای فومیکو میشود که بخشی از آناتومی اوست. این فتیشیسم به دانشجوی هنر ماموریت میدهد تا استعداد خود را به کار گیرد.
سلیم، یک کارآگاه قتل، مرد 30 سالهای است که در دنیای خودش زندگی میکند. سلیم که طلاق گرفته و یک دختر 3 ساله دارد، متوجه میشود که درمان مداوم چشمش موفقیتآمیز نیست و در نهایت کاملاً نابینا خواهد شد.
پترو، یک مهندس حفاری در یک جامعهی کارگران صنعت نفت زندگی میکند. او درگیر یک تضاد است؛ از یک سو قرار است با دوست باردارش، لورا، ازدواج کند و از سوی دیگر با همسر یکی از همکارانش، سونیا، رابطهای دارد. سونیا در محل کارش تصادف میکند و زندگی جدید پترو شروع میشود، در حالی که ...
ارباب مرغ دریایی (MEF) مردی است که زندگی آرامی در ساحل دریا در استانبول دارد. کسی هست که سالها منتظرش بود. بالاخره مهمانی که منتظرش است بیرون می آید. با لباس سفید، زنی که کل زندگی MEF را تغییر می دهد...
یک دختر جوان به نام میا برای کار به عنوان یک پرستار کودک به خانهای مجلل در یک شهر اروپایی میرود و با خانوادهای روبرو میشود که عضو یک جامعهی مذهبی رادیکال هستند. میا به تدریج در دنیای جدید و عجیب آنها گم میشود و با خطرات و تنشهای زیادی روبرو میشود. فیلم از رویداد های واقعی الهام گرفته شده است...
بین سرزنش مشکلات گذشته که هرگز حل نشدند و عدم اطمینان از آینده ای که بی وقفه نزدیکتر می شود، یک زوج جوان سفری را انجام می دهند که در آغاز زندگی جدید آنها را ترک خواهد کرد...
مادربزرگ خانواده در منطقه ممنوعه چرنوبیل، با پورههای آب همبستگی میکند، رژیم غذایی پر از قارچهای توهمزا میخورد و ادعا میکند که شخصاً ۱۲ سرباز اساس را در طول جنگ جهانی دوم با چاقو کشته است...