«آندره» (دوبوز) کلاهبردار فرانسوي بيست و هشت ساله ي الجزايري الاصل، هزاران يورو به طلبکاراني در سراسر پاريس بدهکار است. او در نهايت تصميم به خودکشي مي گيرد و مي خواهد خود را درون رودخانه بيندازد که ناگهان چشمش به زن بلندقد و زیبایی مي خورد که او نيز قصد خودکشي دارد. «آندره» زندگي زن (راسموسن) را نجات مي دهد و زن براي قدرداني، به فرشته ي نگهبان «آندره» تبديل مي شود.
یک دانشآموز همجنسگرای زورگو و تضعیف شده در یک مدرسه پسرانه از یک گل جادویی برگرفته از "رویای یک شب نیمه تابستان" شکسپیر استفاده میکند تا بسیاری از افراد جامعه خود را همجنسگرا کند، از جمله یک بازیکن راگبی زیبا برای خودش.
بیت تاکشی، بازیگر برجسته، با فردی شبیه به نام کیتانو آشنا میشود که بازیگری مبارز است، اما پس از این ملاقات، رویاهای کیتانو تغییری خشن و سورئال پیدا میکند...
مارتین فراست داستانی مینویسد که در آن زنی مرموز به نام کلر مارتین در زندگیاش ظاهر میشود؛ سرنوشت آنها با داستانی که او مینویسد گره میخورد و واقعیت و تخیل را در یک معمای جذاب دربارهٔ فرآیند هنری محو میکند.
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 111 جایزه و نامزد دریافت 117 جایزه دیگر.
داستان خانواده ای در سال ۱۹۵۰، در تگزاس آمریکا. فیلم ماجرای زندگی پسر بزرگ خانواده، «جک» (شان پن) را دنبال می کند، از دوران کودکی، تا زمانی که به مردی بالغ تبدیل شده و سعی دارد رابطه اش با پدرش (برد پیت) را بهبود بخشد. جک خودش را در دنیای مدرن گم کرده است و به دنبال جوابی برای سوالهایش در مورد حقیقت و معنای زندگی می گردد.
در دنیایی که تعطیلات توسط اداره کارآمد امور یولتید اداره می شود، یک روح تلخ و سوخته از کریسمس گذشته تصمیم می گیرد در حالی که در یک "مأموریت" است، به AWOL برود و "هدف" خود را در سال 1965 رها کند...
زندگی یک پسربچه وقتی می فهمد که آخرین نفر از یک گروه از جنگجویان جاودانه است که زندگی خود را وقف مبارزه با نیروهای تاریکی کرده اند ، زیر و رو می شود ...
ری رایتر، که سی سال پیش شاهد قتل والدینش توسط موجودی هشتپا مانند بود، اکنون برای انتقام به باستانشناسی به نام نیکول میپیوندد. آنها در یک سفر دریایی پرخطر به دنبال یک اوپال افسانهای یونانی هستند که توسط همان هیولا محافظت میشود؛ هیولایی که رایتر آن را کراکن قاتل مینامد.
علی پس از یک طوفان شدید در هاوانا بیدار میشود. او بیمار و گیج است و میداند که باید از دست کسانی که دنبالش هستند فرار کند. ایوان، یک کوبایی محلی، علی را به آپارتمان خواهرش میبرد. مانوالا ابتدا از پذیرفتن علی خودداری میکند، اما در نهایت تسلیم میشود. او به علی جذب میشود و میخواهد بداند که او کیست و چرا در هاوانا است...