هنریک، کشیش بسیار محبوب، به جهنم اعتقادی ندارد. با دریافت خبر مرگ پدرش، سفری را آغاز می کند که او را در میان رازهای وحشتناک، خاطرات تحریف شده دوران کودکی می برد و پایه و اساس اعتقادش را متزلزل می کند...
بعد از نجات در حوادث بارو، آلاسکا، استلا السون به لس آنجلس مهاجرت میکند، جایی که عمداً توجه جمعیت خون آشام های محلی را جلب میکند تا انتقام مرگ همسرش، ابن، را بگیرد...
یک گروه از پرندگان جهش یافته بر روی شهر ساحلی که در خلیج کالیفرنیا می باشد حمله ور می شوند. با افزایش تعداد تلفات، تنها دو شهروند موفق به مبارزه با این پرندگان می شوند...
چند نفر در آسانسور آسمان خراشی گیر کرده اند و امدادگران نمی توانند راهی برای کمک به آنها پیدا کنند. پس از مدتی توسط نیروی نامشخصی مرتبا مورد حمله قرار می گیرند و آنها متوجه میشوند که شیطان در بین یکی از آنهاست …
چه نوع صحنه هایی در یک فیلم ترسناک بیشتر شما را می ترساند؟ وقتی یک شبح کاملاً غیرمنتظره ظاهر می شود؟ وقتی شخصیت اصلی روح را که به صورت مخفیانه پشت سرش می رود نمی بیند؟ وقتی در پایان متوجه میشوید که شخصیت اصلی در واقع یک روح بوده است؟ اما هیچکدام از اینها با احساس تنها رسیدن به خانه و ناگهان گیر افتادن در یک احساس دلتنگی قابل مقایسه نیست...
با بازگشت به دانشکده پزشکی که در آن دههها پیش تحت آزمایش قرار میگرفتند، یک زوج قاتل زنجیرهای وحشیانه با استفاده از اعمال جنسی وحشیانه تکاندهنده شروع به کشتن گروهی از دانشجویان پزشکی میکنند...
پس از چندین تلاش ناموفق برای بچه دار شدن، زوجی تصمیم می گیرند دختر جوانی را که به نظر می رسد دوست خیالی دارد، به فرزندی قبول کنند. به زودی، زن متوجه رفتار پرخاشگرانه دختر می شود...