یک دانشآموز همجنسگرای زورگو و تضعیف شده در یک مدرسه پسرانه از یک گل جادویی برگرفته از "رویای یک شب نیمه تابستان" شکسپیر استفاده میکند تا بسیاری از افراد جامعه خود را همجنسگرا کند، از جمله یک بازیکن راگبی زیبا برای خودش.
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 23 جایزه دیگر.
داستان روایتی است از یک مخترع 9 ساله که عاشق فرانسه است و شخصیت صلح جویی دارد ... پدر که در حادثه 11 سپتامبر کشته شده ، کلیدی را به جای گذاشته است . پسر 9 ساله تمام نیویورک را برای یافتن جعبه قفل شده این کلید جست و جو می کند
دو پسر که برای یک حلقه بردهداری سفید کار میکنند به رئیس خود خیانت میکنند و سعی میکنند به دختران بومی برزیلی که ربودهاند کمک کنند تا از جنگل فرار کنند...
وقتی زنی با مبلغ هنگفتی فرار می کند، دو نفر سعی می کنند او را تعقیب کنند. با این حال، با درک اینکه زن خود را در جزیره ای مرموز پنهان کرده است، چاره ای جز تعقیب او و ورود به این مکان غیرعادی ندارند...
یک مهندس نرم افزار برای خدمت به کشور و سرمایه گذاری در رفاه کشور به هند می آید. چند نفر از مقامات و سیاستمداران فاسد سعی می کنند جلوی او را بگیرند در حالی که او تلاش می کند برای فقرا خیری کند...
یک انساننمای غولپیکر خونآشام در یک پارک به کشتار میپردازد. دو تفنگدار، یک خبرنگار و یک جنگجوی بومی آمریکایی مرموز برای متوقف کردن او تلاش میکنند...
زندگی یک پسربچه وقتی می فهمد که آخرین نفر از یک گروه از جنگجویان جاودانه است که زندگی خود را وقف مبارزه با نیروهای تاریکی کرده اند ، زیر و رو می شود ...
شرایط جدید لیلو و دوستان بیگانه اش را مجبور به جدایی می کند در حالی که گانتو و دکتر ون همسترویل کلون استیچ، لروی را ایجاد می کنند تا تمام آزمایش ها را به تصرف خود درآورند و کهکشان را تصرف کنند...
تام و جری پس از اینکه در یکی از تعقیبهای معمولشان خانهشان را تخریب میکنند، وارد یک مسابقه دور دنیا میشوند که برنده آن یک خانه جدید و شیک دریافت میکند. آنها با رقبای دیگری همچون گرامی و سگش، گورتان، استید، مادر فوتبالیست و دکتر پروفسور رقابت میکنند...
در 300 سال اینده ، بشریت توسط جنگل های ذی شعوری که خود بیدار کرده است، مورد حمله قرار گرفته است. پسر جوانی به نام آگیتو در داخل یک پناهگاه ممنوعه، ماشینی را پیدا می کند که ممکن است کلید نجات بشریت باشد...
آرن که پس از کشتن پدر خود و دزدیدن شمشیر او، آواره بیابانها شده، مورد حمله گرگها قرار میگیرد، کیمیاگری به نام شاهین او را نجات میدهد و همراه خود به سفر میبرد. آنها پس از مشاهده شهر هرت که در آن بردهفروشی مرسوم است در منزل زنی پناه میگیرند. از سویی کیمیاگر خبیثی به نام تارتن که سابقه دشمنی با شاهین را دارد درصدد است راز زندگی ابدی را پیدا کرده انتقام خود را از شاهین بگیرد. به همین دلیل زن و آرن را به گروگان گرفته، شاهین را با این ترفند به دام میاندازد…