ویل رادفورد، تحلیلگر امنیت سایبری، با استفاده از یک برنامه نظارتی گسترده، تهدیدات امنیتی را پیگیری میکند. اما حملهای مرموز باعث میشود او به پنهانکاری دولت از خود و جهان شک کند.
دورا، دیهگو و دوستان جدیدشان دل به جنگل خطرناک آمازون میزنند و در رقابتی تنگاتنگ میکوشند تا گنج افسانهای سول دورادو (خورشید طلایی) را قبل از اینکه نیروهای شرور قدرت عظیم آن را به دست آورند، کشف کنند.
داستان درباره فردی به نام لاکس کلاین است که به ریاست سازمانی برای حفظ صلح میرسد. اما او درمییابد که اوضاع آنطور که به نظر میرسند ساده نیست و پیچیدگیهای پنهانی وجود دارد.
این فیلم ماجراجویانه خانوادگی در کوههای غولپیکر برفی در اواخر اشغال آلمان اتفاق میافتد. گروهی از کودکان قهرمان یک خلبان فرانسوی سقوطکرده را نجات میدهند. اقدامات آنها شبیه به بازی معروف "تلفن خراب" است - خلبان مانند یک پیام مخفی - تحویل مخفیانه - در مدرسه، بین روستاهای کوهستانی دست به دست میشود. اما کودکان بازی بسیار پرخطری انجام میدهند.
داستان این فیلم در هندوستان دهه بیست میلادی رخ میدهد و درباره پسری جوان است که با یک اسب پرشور دوست میشود. در این دوران پرآشوب، تلاش این پسر برای رام کردن اسب و سوار شدن بر آن، او را به مبارزات مردم کشورش برای استقلال پیوند میدهد.
نبرد نهایی علیه موزان کیبوتسوجی آغاز شده است. سپاه شیطان کش، از جمله تانجیرو، نزوکو و هاشیرا، به قلعه بینهایت کشانده شدهاند و در آنجا باید با شیاطین رده بالای بسیار قدرتمندی مقابله کنند. این نبردی سرنوشتساز و بیامان است.
ریون و پینکی، دو دوست صمیمی، تحت فرماندهی ناخدا سابرتوث، دزد دریایی قدرتمند، مشغول کارند. اما کنتس سیبیلا با حمله به کشتی آنها، سرکشتی باارزشی را میدزدد و پینکی را میرباید. این اقدام، بخشی از نقشه او برای به دام انداختن ناخدا سابرتوث و تصرف سرزمین دزدان دریایی است. حال ریون و ناخدا سابرتوث...
تماس کمک از آقای پرنتیس، صاحب گالری، سه کارآگاه را وارد ماجرای جدیدی میکند: گفته میشود آپارتمان او جنزده است. وقتی سگ کارپاتیان، یک اثر هنری ارزشمند، نیز به سرقت میرود، اوضاع از کنترل خارج میشود، زیرا همه ساکنان انگیزه دارند. همانطور که مظنونین یکی یکی حذف میشوند، سه کارآگاه خود را در میان هیجانانگیزترین پرونده خود تا به حال مییابند.
زد و ادیسون، پس از گذراندن سال اول دانشگاه، در طول یک سفر تابستانی جادهای، با دو دنیای متخاصم سانیساید و شیدساید مواجه میشوند. در این سفر، آنها همچنین با دو گروه تازه از هیولاها آشنا میشوند.
در یک روستای دورافتاده در جزیره کارپاتیا، یک دختر خجالتی طوری بزرگ میشود که از یک گونه جانوری گریزان به نام "اوچی" بترسد. اما وقتی او متوجه میشود که یک بچه "اوچی" زخمی جا مانده است، برای برگرداندن او به خانهاش فرار میکند و راهی یک سفر میشود.
پنج نفر با دریافت پیوند عضو از یک موجود فراطبیعی، به ابرقدرت دست مییابند و با روانبینی دیگر که او نیز از طریق پیوند به قدرت رسیده و خواهان قدرتهای آنهاست، مبارزه میکنند.
خانواده جیک و نیتیری پس از مرگ نتایم با غم و اندوه دست و پنجه نرم میکنند و با قبیله جدید و پرخاشگر ناوی به نام «مردم خاکستر» (Ash People) روبرو میشوند که توسط وارانگ آتشین رهبری میشوند، در حالی که درگیری در پاندورا تشدید میشود و تمرکز اخلاقی جدیدی پدیدار میگردد.
داستان معادب را دنبال میکند، وارث قدرتی غیرقابل تصور، در حالی که او طرح باستانی ایجاد یک ابرموجود حاکم را در میان انسانها، نه در آسمانها، به ثمر میرساند.
داستان سه زوج را روایت میکند. این زوجها بدون اطلاع از یکدیگر، یک خانه مشترک را برای تعطیلات تابستانی خانوادگی خود اجاره میکنند. همین موضوع باعث میشود که تعطیلات تابستانی آنها به تجربهای خندهدار و پر از چالشهای مربوط به مدارا و تحمل یکدیگر تبدیل شود.