ریچارد پاس جنایتکار مشهور پس از استخدام توسط گروهی از سارقان، در یک دزدی طلا شرکت می کند. این دزدی نوید پیامدهای گسترده ای بر زندگی او و زندگی افراد بی شماری را می دهد...
چهار دانشمند جوان در حال انجام آزمایشی جدید بطور اتفاقی نیروهای ماورای طبیعی بدست می آورند. اکنون آن ها باید از این نیروی خود برای مبارزه با فردی ظالم که قصد تسخیر دنیا را دارد، استفاده کنند...
در آینده ای دور یک گروه قدرتمند به اسم «اتحادیه» بر کهکشان حکومت می کنند. این گروه که بصورت استبدادی بر تمام سیارات تسلط دارد همواره در تلاش هستند تا مخالفان و شورشیان را سرکوب کنند. یک گروه از این شورشیان به فرماندهی کاپیتان «مالکوم» سوار بر یک سفینه قدیمی با نام «سرنیتی» سعی دارند تا از دست نیروهای اتحادیه بگریزند. در همین زمان دختری به اسم «ریور» که قادر به خواندن ذهن افراد است موفق می شود ذهن گروهی از سیاستمداران اتحادیه را خوانده و پی به اسرارشان ببرد. به همین خاطر او به کمک برادرش «سایمن» از دست نیروهای اتحادیه و به خصوص مامور بی رحمی به اسم «آپریتیو» گریخته و در ادامه آنها به سفینه سرنیتی پناهنده می شوند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 38 جایزه و نامزد دریافت 118 جایزه دیگر.
داستان این فیلم در سال 1960 در نیو انگلند اتفاق می افتد. در این سال یک دختر و پسر که عاشق یکدیگر هستند تصمیم می گیرند از محل زندگیشان بگریزند. این فرار سبب می شود تا اهالی منطقه همه جا را به دنبال آنها بگردند و در حین این جستجو اتفاقات مختلفی را پشت سر بگذارند…
در پایان جنگ جهانی اول، انگول 20 ساله تصمیم دارد اولین زن دامپزشک شود. زندگی او یک زندگی ماجراجویانست و او تبدیل به موضوعی برای رقابت بی رحمانه بین مردی می شود که قرار است با او ازدواج کند. او فردی خیال پرداز اما ...
زنی به سمت کالیفرنیای تحت فرماندهی اسپانیا سفر می کند تا با یک افسر اسپانیایی ازدواج کند.اما در بین راه با مردی آمریکایی که عضو جنبشی برای سرنگونی اسپانیا است آشنا شده و عاشق او می شود...
«لري ديلي» (استيلر) کاري را به عنوان نگهبان شب موزه ي تاريخ طبيعي قبول مي کند اما در نخستين شب نگهباني اش در مي يابد که چه کار مشکلي دارد: شب که فرا مي رسد يک طلسم مصري، اشيا و فيگورهاي مومي را زنده مي کند!....
چهار حیوان که دیگر از بودن در باغ وحش خسته شدهاند، تصمیم به فرار می گیرند و به طور ناخواسته با چهار پنگوئن همراه میشوند. بعد از گذراندن ماجراهایی، آنها خود را در ماداگاسکار می یابند.
گامرا، لاک پشتی ست که میتواند پرواز کند، موجودات فضایی شرور، گامرا را طلسم میکنند، اما دو کودک او را نجات می دهند. اکنون گامرا بازگشته تا انتقام خود را از ویراس «هیولای فضایی» بگیرد...
یوقتي جسد موميايي شده و سه هزار ساله ي «ايمهوپت» (ووسلو) - که به موزه ي ايتاليا انتقال يافته - زنده مي شود تا تلاش هاي شرورانه ي خود را براي ناميرايي از سر گيرد، آرامش خانوادگي «ريک اوکانل» (فريزر) بر هم مي خورد...