آشیل، دلال موفق و گوشهگیر، کلی، اولین زن اندرویدی با بدنی کاملاً انسانی را میخرد. پس از یک دوره همزیستی که اصلاً ساده نیست، کلی به طرز مرموزی ناپدید میشود. این فقط آغاز گردابی از رویدادها است که زندگی او را زیر و رو میکند.
دختری درونگرا که گیتاریستی ماهر و معروف به «قهرمان گیتار» است، آرزوی تشکیل یک گروه موسیقی در مدرسه را دارد. او تا پیش از دبیرستان نمیتوانست با کسی دوست شود، تا اینکه یک نوازندهٔ درام با او ارتباط برقرار میکند و زندگی تنهایش را دگرگون میکند.
راگاوان، دانشجویی که پس از جدایی عاطفی، تحصیل را رها میکند، برای کسب ثروت و قدرت، وارد دنیای کلاهبرداریهای مالی میشود و درگیر فریبهای پیچیده میشود.
اردوی تفریحی گروهی غریبه با دلقکی دیوانه، به کابوسی وحشتناک تبدیل میشود. رازهای پنهان با شکار شدن تک به تک آنان، آشکار میشود. این فیلم اسلشر، نگاهی طنزآمیز به کلیشههای ژانر وحشت دارد.
گروهی از دوستان زن، برای سفری به مناسبت جشن مجردی، راهی تعطیلات میشوند. در این سفر، آنها به رهایی و خوشگذرانی میپردازند، با غریبهها معاشرت میکنند و در حال و هوای مهمانی غرق میشوند.
این فیلم، اقتباسی کمدی-درام از نمایشنامهٔ "بودن سیرانو" است و داستان پسری را به تصویر میکشد که برای رهایی از خشونتهای پدرش، به دنیایی خیالی پناه میبرد. او در این دنیای خیالی، شخصیتی را خلق میکند که مظهر قدرت، شجاعت و مهربانی است، و از این طریق، با ترسها و زخمهای روحی خود مقابله میکند.
مردی ثروتمند که تمام داراییاش را از دست داده، برای گذراندن تعطیلات تابستانی خانوادهاش، ناگزیر به پذیرش ویلایی در کورسیکا میشود که از دوستی قرض گرفته است. در این سفر، خبری از تجملات و رفاه همیشگی نیست و خانوادهاش مجبور میشوند طعم واقعی زندگی در کورسیکا را بچشند. پسر بزرگشان که مدتهاست از خانه رفته و دخترشان که برای دیدن آنها آمده نیز در این سفر همراهیشان میکنند.
داستان، ماجراهای فوکا، جادوگر مبتدی و ناشی را دنبال میکند. فوکا به اشتباه، طلسم یک جادوگر سیاه را میشکند. جادوگری که در گذشته، تقریباً جهان را به نابودی کشانده بود.
دنیل اسلوس در جدیدترین نمایش کمدی خود، "هیوبرس"، به مفهوم غرور و سقوط میپردازد و با لحن همیشگیاش، شوخیهای گزنده و ناسزاهای اسکاتلندی، مخاطبان را به خنده و تفکر وادار میکند.
مودگلیانی، هنرمند ایتالیایی، در بحبوحه جنگ جهانی اول در پاریس، طی یک دوره ۷۲ ساعته، با موانع مختلفی از جمله بمبها، پلیس، روابط عاطفی و نقدهای هنری دست و پنجه نرم میکند تا فضایی مناسب برای خلق و نمایش آثار هنری خود بیابد.
پینکفونگ و هوگی، اولین کنسرت همخوانی خود را برگزار میکنند. مخاطبان میتوانند در این برنامه با محبوبترین آهنگهای پینکفونگ، از جمله ترانهٔ معروف «بیبی شارک»، همخوانی کرده و به رقص بپردازند.
این اثر، یک کمدی رمانتیک غیرمتعارف است که با انحراف از مسیر معمول، به ناکامی میانجامد. داستان، روایتگر زندگی دختری جوان است که درگیر رابطهای آزاردهنده و مملو از سوءاستفاده عاطفی میشود و سپس، تلاش او برای رهایی از این بند را به تصویر میکشد.
این فیلم دربارهٔ اجرای کمدی بیل اسکوایر است که در آن او خاطرات کودکیاش را با تجربیات بزرگسالیاش، بهویژه رابطهاش با والدین و فرزندانش، در هم میآمیزد و دیدگاه شخصی خود را به مخاطب ارائه میکند.