پدربزرگی تصمیم میگیرد یک کسب و کار نگهداری از کودک را به همراه یک فرد مطلقه رنجور که از قضا، روزگاری ستارهی مسابقات تلویزیونی بوده و اکنون در پی بازگشت به اوج است، راهاندازی کند.
در این داستان، هنری هارت با یک طرفدار بسیار مشتاق روبرو میشود که به دستگاهی برای سفر به دنیایهای موازی دست پیدا میکند. هنری و دوستانش درگیر ماجراجویی خطرناکی میشوند و باید راهی برای بازگشت به دنیای خود پیدا کنند.
این برنامه، لی مک کمدین را در تلاش برای تناسب اندام و جمعآوری کمک مالی برای مسابقه فوتبال خیریه «یاری فوتبال» به نفع کودکان بیسرپرست زیر نظر سازمان یونیسف، همراهی میکند. در این مسیر، چهرههای مشهور و اسطورههای ورزشی به او کمک میکنند.
والدین تانیا، که جاسوسان روسی هستند و در آمریکای شمالی زندگی می کنند، چون ماموریتی ندارند، بیشتر وقت خود را به جای انجام ماموریت صرف جاسوسی از دخترشان می کنند.
دو یتیم ایرلندی با قطار در سراسر آمریکا سفر میکنند، با افراد بد و خوب روبرو میشوند. آنها یک دوست فوقالعاده پیدا میکنند و در جستجوی خانهای جدید هستند و در این راه با ماجراهای هیجانانگیز و خطرناکی روبرو میشوند.
دو خواهرزاده که از گذشته با هم دلخوریهایی داشتهاند، برای ادای احترام به مادربزرگ فقیدشان به لهستان سفر میکنند. اما در طول این سفر، تنشهای قدیمی که از دل تاریخ پیچیدهی خانوادهشان نشأت گرفته، دوباره شعلهور میشود.
رهبران هفت کشور دموکراتیک ثروتمند در حالی که در حال تهیه بیانیهای در مورد یک بحران جهانی هستند در جنگل گم میشوند و در تلاش برای یافتن راه خروج با خطر مواجه میشوند.
یک فروشگاه اجاره فیلم کوچک با خطر ورشکستگی مواجه شده است. برای حفظ کسب و کار خود، صاحب فروشگاه مجبور میشود به درخواست یک طلبکار روانی، از سفر رسمی رئیسجمهور روسیه به اتریش در شب کریسمس جلوگیری کند.
در جریان آخرالزمانی که زامبیها بر جهان مسلط شده بودند، گروهی از بازماندگان در یک استودیوی ضبط، پناه گرفته بودند. آنها به طور اتفاقی نوعی ماریجوانای بسیار قوی را کشف کردند. اما با گذشت زمان، تنشها بین آنها افزایش یافت و اشتباهاتی رخ داد که موجب شد به این فکر بیفتند که چه تهدیدی جدیتر است: زامبیها یا خودشان؟
بنویت برای فرار از مشکلات مالی، تصمیم میگیرد به والدین ثروتمندش دروغ بگوید و وانمود کند که قصد ازدواج دارد. اما برنامههای او زمانی به هم میریزد که نامزد ساختگیاش، سفر را کنسل میکند. در نهایت، بنویت مجبور میشود یک راننده اوبر را به عنوان نامزد جعلی خود به یک سفر خانوادگی ببرد.