"جری" وارد رابطه ای مخفیانه با "مری" شده و این کارش سلسله ای از اتفاقات را کلید می زد که بر روی شرکای آنها "تری" و "بری" و شخصیتهای دیگر تاثیر می گذارد...
گروهی متشکل از چند فرد متفاوت با ایده هایی متفاوت در مورد پایان دنیا،در حالیکه انتظار می رود با آغاز قرن جدید دنیا ظرف شش ساعت آینده به پایان برسد دور هم جمع می شوند و...
بی تفاوتی، بیماری و دارو، روزی گریبان گیر "آرین" می شود، او که یک فیلمبردار خجالتی است ، در ارتباط بر قرار کردن با دختران در دنیای واقعی ضعف دارد ، بنابراین او یک حساب کاربری در یکی از سایت های اجتماعی ایجاد می کند تا اینکه طولی نمیکشد از طرف "سوزان" یک پیام دریافت می کند و ...
یک تاجر ثروتمند(دلین مکدرموت) به اشتباه فکر میکند که همکار جدیدش (متیو پری) همجنسگرا است ، برای همین از اون میخواد تا مواظب معشوقهاش ( کمپیل نیو) باشد ، ولی "اسکار نواک" که همجنسگرا نیست شدیداً عاشق "امی" (کمپیل نیو) میشود...
دو پسر بچه به نامهای “چاک” و “فلای” به کنار دریا میروند و خواهر کوچک چاک “استلا” را نیز با خود به آنجا میبرند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواسپرت درمیآورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته مینوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون مینوشند. دانشمند به آنها میگوید که اگر ظرف 48 ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی میمانند…
وقتی که اندرو استرلینگ یک نویسنده موفق شهرنشین، خانه ای برای گذراندن وقت و تفریح خود در نیوانگلند میخرد پس از رفت و آدم های بسیار، پلیس او را با یک سارق اشتباه می گیرد.
"گری" و "سم" برادر و خواهری جدانشدنی هستند که دیگران تصور می کنند آنها در حقیقت عاشق یکدیگر هستند.آنها با هم توافق کرده و تصمیم می گیرند از دنیای خود خارج شده و عشق حقیقی را پیدا کنند...
فیلم داستان یک نویسنده بد شانس به نام "ناتان فیشر" می باشد ، کسی که به بازدید پدر و مادرش در فلوریدا می رود ، اما مادرش آلزایمر دارد و پدرش یک سکته مغزی را تجربه کرده است و ...
"ادی"که زندگی اش را از طریق کار در معدن سنگ ̎آقای اسلیت̎ میگذراند، به دختری ثروتمند به نام"ویلما̎"دل بسته است. همه میپندارند که عقلش را از دست داده، اما او مصمم است به هر قیمت که شده توجه ̎ویلما̎ را جلب کند, ...
تیفانی (دایموند وایت) در یک مهمانی هالویین شرکت میکند، اما سر و کله مادیا (تایلر پری) پیدا میشود و مهمانی را خراب میکند. تیفانی که از این اتفاق ناراحت شده قصد ترساندن مادیا را دارد، اما بزودی در می یابد که خودش توسط ارواح، زامبی ها و موجودات وحشتناک تحت تعقیب است...