اطلاعیه
برای استفاده از کد تخفیف salamati تنها تا شب شنبه فرصت دارید، بعد از آن قیمتها به صورت عادی خواهد بود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
یک تهیه کننده تلویزیونی برای پنجمین سال برنامه ویژه کریسمس را تولید می کند، اما بعدا به او گفته می شود که آن را با پسر مجری برنامه تهیه کند. در ابتدا، او خیلی از این موضوع خوشحال نیست، اما - کریسمس دوستان و خانواده ها را دور هم جمع می کند...
چهار دوست آزاد شده مشروط از زندان باید 100 متر از یکدیگر دور باشند. اما در این زمان آنها نمی توانند از یکدیگر دور بمانند و برای ماجراجویی جدید گرد هم می آیند...
این داستان درباره دو نفر به نامهای کلر و مایلز است که معتقدند زنی به اشتباه به قتل محکوم شده است. آنها برای اثبات بیگناهی این زن، یک سال پس از زندانی شدنش، تحقیقات خود را آغاز میکنند.
زنی که در محیط کار مردانه فعالیت میکند، به دنبال شریک زندگی است که بتواند زندگی شخصیاش را منظم کند. او به طور اتفاقی با مردی آشنا میشود که ممکن است همان فرد مورد نظر باشد.
وقتی بازی ویدئویی سه نوزاد با قدرتی خارق العاده را از فضا به حیاط پشتی خانه می اندازد ،گیمر نوجوان مجبور میشود بیست و چهار ساعته به مراقبت از آنها بپردازد.
صاحب یک گل فروشی برای برنده شدن جایزه نقدی و نجات کسب و کارش که با مشکل مواجه شده، در نمایشگاه گلهای محلی شرکت میکند. اما در آنجا دل به یکی از رقبای مستقیم خود میبازد.
جکی در یک ازدواج ناموفق گرفتار است و از زندگیاش راضی نیست. پس از ملاقات با دوست قدیمیاش، او آرزو میکند به دبیرستان برگردد. به طور معجزهآسایی، آرزوی او برآورده میشود و او دوباره به دوران دبیرستان بازمیگردد تا بتواند آیندهاش را تغییر دهد.
تاشا میلر، متخصص اطفال، در تلاش برای حفظ سلامت کودکان بخش خود است. اما مجبور میشود شاهزاده الکساندر کاوالیری را که پایش شکسته، به طور مخفیانه در بخشش بستری کند. او از این موضوع که شاهزادهای لوس وقت بهبودی بیمارانش را میگیرد، خشمگین است، اما به زودی...
تاکاکو یک طراح زیبا در 30 سالگی است و قبلاً عاشق شده است. او قصد ازدواج دارد و در سایتی برای ازدواج ثبت نام می کند. کیکو به آرمان و قصد تاکاکو علاقه مند است، اما در رابطه با او نیز مشکلاتی دارد. تاکاکو و کیکو در نهایت با هم دعوا می کنند...
مای ناناسه خواهر کوچکتر یوکیهیرو است. او یک دانش آموز ساده دبیرستانی می باشد که یک روز صدای دوست برادرش، سوتا نیشینو را می شنود که می گوید: "خواهرت زیباست."...
مارتین و مارگوت دو نویسنده ای هستند که از طریق گواتمالا سفر می کنند تا لابستیا، شاعر اسطوره ای که آنها را گرد هم آورد، پیدا کنند. در سفر آنها رابطه و آینده آنها توسط یک بارداری غیرمنتظره به خطر می افتد.