در دهه ۱۹۲۰ میلادی، در ایالت اکلاهمای آمریکا، در زمینهای قبیله اوساژ نفت کشف شد. این کشف باعث ثروتمند شدن بسیاری از اعضای این قبیله بومی شد. اما مدتی بعد، قتلهای سریالی اعضای قبیله اوساژ آغاز شد. تا اینکه FBI برای حل این معما وارد عمل شد.
یک مارشال آمریکایی که دنبال اجرای عدالت برای قتل برادرش می باشد، مجبور می شود از شهری کوچک در برابر یک شهردار فاسد و همراهانش که قصد شروع جنگ داخلی را دارند، دفاع کند...
تفنگدار افسانه ای "ویل هیکاک" موظف است بعنوان کلانتر به وحشی ترین شهر گاوچران ها در غرب برود و اوضاع آنجا را سامان بخشد. اما او کار او زمانی سختتر میشود که یک گروه از یاغی های قدرتمند جلوی شیوهی اجرای عدالت او قد علم کرده و برای سرش جایزه تعیین می کنند...
یک افسر قانون مرزی و یک کارآگاه هندی برای دستگیری گروهی از نوجوانان جنایتکار به نام باند روفس بک با هم متحد میشوند. این گروه نوجوانان بیرحم هستند و مرتکب جنایات زیادی شدهاند.
یک گروه تبهکار بی رحم شهر کوچک معدنی را محاصره می کنند، و سردسته گروهشان ( دنی ترجو ) را به قتل می رسانند. اما او در جهنم فرصتی دوباره می یابد تا بازگردد و انتقامش را بگیرد...
بر اساس رمان پرآوازه جان ویلیامز. یک دانشجوی انصرافی به بیابان کلرادو سفر میکند، جایی که در سفری که جان و سلامت عقل او را به خطر میاندازد ، به یک تیم شکارچی بوفالو میپیوندد ...
پنج قانون شکن پس از سرقت بانک، در مخفیگاه خود پنهان می شوند. آنها منتظر زن می مانند تا سهم آنها از پول را بیاورد. اما سوءظن بین آنها شروع به رشد می کند و وقتی یک اسلحه گم می شود، همه آنها فکر می کنند که یکی از آنها خیانت کرده است.
بعد از بیست و پنج سال، سیلوا سوار بر اسبی از صحرا می گذرد تا دوستش کلانتر جیک را ببیند. آنها جشن میگیرند، اما صبح روز بعد جیک به او میگوید که دلیل سفرش دوستی آنها نیست...