دو وکیل که در گذشته عاشق هم بودهاند، حالا در دو سوی یک نزاع حقوقی قرار گرفتهاند. یکی برای حفظ یک دهکده کوهستانی کوچک میجنگد و دیگری میخواهد آن را به یک پیست اسکی تبدیل کند. یک اتفاق ناگهانی باعث میشود که آنها مجدداً به هم نزدیک شوند و گذشته آنها در این دهکده کوچک زنده شود.
پس از رها شدن در محراب، جیسون از دختر رویاهای خود در فضای مجازی خواستگاری می کند. وقتی او برای عروسی آنها به لس آنجلس می رسد، معلوم می شود که کاملاً متفاوت از آنچه انتظار می رود است...
یک مرد بیوه با دو دخترش به شهر جدیدی نقل مکان می کند و یک سرویس دوستیابی آنلاین راه اندازی می کند. دختران با هدف یافتن همسر جدیدی برای پدرشان از سایت دوستیابی استفاده می کنند و به چیزی که فکر می کنند بهترین گزینه است می رسند...
داستان امیلیو، دانش آموزی خجالتی و نه چندان باهوش که در یک مدرسه متوسطه محلی، همیشه عشق پنهانی به ناتالیا، بامزه ترین و باهوش ترین دختر کلاس را در سینه دارد. در آخرین روز سال تحصیلی، زمانی که بالاخره تصمیم می گیرد احساساتش را ابراز کند...
یک هنرمند جدا شده پس از اینکه یک رقیب به زندگی او وارد می شود، عشق، خیانت و از دست دادن را تجربه می کند. او که با دلشکستگی و مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، مجبور می شود یک تغییر 180 درجه ای در جبهه شغلی ایجاد کند...
پس از اتفاقات فیلم دوم کارتکپتر ساکورا: کارت مهربانی، کرو و اسپینل یک سینی تاکویاکی (غذای درست شده از هشتپای دریایی) را با هم میخورند. وقتی فقط یک قطعه باقی مانده، با هم به جر و بحث میافتند و در حین دعوایشان، آخرین قطعه را از پنجره بیرون میاندازند. آنها هر دو دنبال تاکویاکی و همدیگر میدوند و با تمام قوا سعی میکنند «فاتح تاکویاکی» بشوند.
اتاق هتلي در مركز شهر رم در خدمت دو زن جوان به عنوان محل قرار مي باشد كه اخيرا همديگر را شناخته اند با ماجراهايي كه بین آن دو اتفاق مي افتد مي توانند به وجود يكديگر نفوذ كرده و روح همديگر را احساس كنند...
داستان از دوستی دو دختر جوان در سرزمین اوز آغاز میشود؛ یکی به دلیل ظاهر متفاوتش مورد آزار و اذیت قرار میگیرد و دیگری محبوب همه است. اما پس از رویدادی مهم، دوستی آنها به چالش کشیده میشود.
داستان با یک جوان فداکار آغاز میشود که حاضر است برای خوشبختی دیگران از عشق خود بگذرد. او حتی تلاش میکند تا دختر رویاهایش با مردی که عاشق اوست ازدواج کند...
داستان فیلم در دوران رکود اقتصادی آمریکا در دهه 1930 روی میدهد. جرج پمبرتن (بردلی کوپر) همراه سرنا (جنیفر لارنس)، همسر جوان خود که تازه با او ازدواج کرده به کارولینای شمالی میرود تا یک امپراتوری الوار راه بیندازد. حاکمیت موفق و بی رحمانه آنها در کوهستان زمانی پیچیده میشود که سرنا پی میبرد نمیتواند بچه دار شود...