سردبیر بخش زیبایی یک مجله زنانه، عکاس نوظهوری را متقاعد می کند تا وانمود کند که دوست پسر اوست، زمانی که نامزد سابقش با فرد دیگری نامزد می کند. آنها باید برای بهبود اعتبار رو به کاهش مجله با هم همکاری کنند...
اشتباه بزرگی، ملیسا را که یک جواهرساز آماتور است، به همکاری با جیک، پسر جدی و متعصب مدیرعامل یک شرکت بزرگ جواهرات برای طراحی خط جدیدی از جواهرات عروسی می کشاند. این همکاری ناخواسته، منجر به چیزی فراتر از کار مشترک می شود....
امی، رماننویسی جوان، به زادگاهش بازمیگردد تا از پدربزرگ سرسخت خود، تام، و فروشگاه کدو تنبلفروشیاش مراقبت کند. در طول اقامتش، او با مردی از گذشتهاش روبرو میشود....
پس از انفجار در یک کارخانه که به طرز مرموزی یک شهر را در زمان متوقف می کند، دو دانشجو با کودکی وحشی و مرموز روبرو می شوند. این دیدار، جرقه عشقی را در آنها برمی انگیزد که از نارضایتی آنها از زندگی روزمره شان ناشی می شود. این عشق، دنیای آنها را زیر و رو می کند...
چارلی، بنیانگذار مصمم یک اپلیکیشن دوستیابی، پس از جدایی علنی و نزدیک شدن به ورشکستگی، با لیام، کارشناس بازاریابی پر اعتماد به نفس و نوآورانه، برای نجات شرکتش همتیمی میشود....
یک روزنامهنگار زمانی که برای پوشش خبری به پیست یخی زادگاهش بازمیگردد، با ترسهای قدیمی خود روبرو میشود. او با کمک صاحب پیست و دختر کوچکش، هدف زندگی خود را دوباره ارزیابی میکند...
کارام، یک مرد جوان ، زندگی جدی دارد. او عاشق پری میشود، اما در یک حادثه عجیب تبدیل به پوجا میشود. این اتفاق باعث میشود زندگی کارام حتی آشفتهتر از قبل شود...
زمانی که پدر ویتنی دچار حادثه می شود، او به زادگاهش باز می گردد تا به اداره زمین گلف خانوادگی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند، کمک کند. در آنجا با آستین، باغبان خوش چهره آشنا می شود و با اکراه برای بردن جایزه مسابقات سالانه وارد چالش می شود...
لیلی به همراه مادرش به اسکاتلند سفر میکند و با لوگان، دوست دوران کودکیاش، که حالا بزرگ شده است، دوباره ملاقات میکند. مادران آنها که از این موضوع خوشحال میشوند، نقشهای میریزند تا آنها را با هم ازدواج دهند...