لیزا بنترون، مشاور املاک، در آستانه عروسی خواهرش، با متیو والاس، توسعه دهنده خوش تیپ، بر سر خرید ملک تاریخی خانوادگی شان، وارد رقابت می شود. آیا متیو می تواند قلب لیزا را تسخیر کند؟
نیا، مشاور املاک، به جولیان برای یافتن ملک مناسب کمک میکند. جولیان مسافرخانه پدر نیا را انتخاب میکند، اما قصد تغییر آن را دارد. نیا تلاش میکند تا مسافرخانه خانوادگیاش را نجات دهد.
پیر، مهندس اهل پاریس، برای انجام پروژه ای راهی کوه های آلپ می شود. او که شیفته ی طبیعت بکر و زیبای آنجا شده، تصمیم می گیرد در ارتفاعات کوهستان چادر زده و مدتی از زندگی روزمره و ماشینی خود فاصله بگیرد.
زوج جوانی که در دنیایی زندگی می کنند که در آن قرص ها احساسات را از بین می برند، به طور تصادفی دوزهای خود را فراموش می کنند و دوباره شروع به احساس می کنند. آنها به زودی متوجه می شوند که احساسات، اگرچه می توانند زیبا باشند، اما می توانند دردناک و پیچیده نیز باشند.
کیرا یانگ، نویسنده مشهور، پس از متهم شدن نامزدش به قتل، به زادگاهش بازمی گردد و رابطه قدیمی خود را با وستون وید از سر می گیرد. اما این رابطه به زودی تبدیل به یک وسواس خطرناک می شود.
کی نا، زنی جوان، با وجود داشتن شغل و رابطه ای پایدار، احساس ناخشنودی می کند و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند. او در نهایت، علی رغم مخالفت دیگران، برای شروعی جدید به نیوزیلند می رود.
سرآشپزی که از ترفیع مقام محروم شده، برای جلب اعتماد رئیس خود، شرط میبندد که میتواند وضعیت بدترین رستوران شهر را بهبود ببخشد و در این راه عاشق صاحب رستوران میشود.
شاهزاده خانم مغرور کراسومیلا منزوی زندگی می کند، مشاورانش نقشه می کشند تا او را به یک فرد ضعیف شوهر دهند. شاه میروسلاو به عنوان یک باغبان تغییر قیافه می دهد تا غرور او را درمان کند. آنها از خشم مشاوران فرار می کنند. او هویت او را کشف می کند. آنها ازدواج می کنند و مشاوران اخراج می شوند.
نامزد تیفانی عروسی را به هم میزند و تیفانی دلشکسته میشود. رقیب او در محل کار نیز از این فرصت استفاده کرده و تمام مراسمهای لغو شده را برای عروسی خود میگیرد.
لیا، صاحب یک فروشگاه محصولات ارگانیک، و جوناس، سرآشپز مشهور، برای پیشرفت در کارشان، مجبور به همکاری میشوند. آنها از تاثیر این همکاری بر روابط شخصیشان بیخبرند و باید بر غرورشان غلبه کنند تا بتوانند با هم کار کنند.
تریش مک تاویش و همکارش کارل والاس در شرکت لیموناد سانی دی تلاش می کنند تا قوانینی را که مانع از راه اندازی غرفه های لیموناد توسط کودکان می شود، تغییر دهند. هدف آنها از این کار، بهبود وجهه عمومی برند شرکت است، اما تریش به این مسئله علاقه ای ندارد.
نویسندهای برای دریافت جایزه ادبی از جانب رئیس خود به اسکاتلند اعزام میشود و به سرعت توسط شاعری دلربا و اسکاتلندی، با شخص دیگری اشتباه گرفته میشود. اکنون، او باید بین گفتن حقیقت و احتمال از دست دادن مرد ایدهآل خود، یکی را انتخاب کند.
نامادری و خواهران ناتنی سیندرلا با رفتارهای ظالمانه خود، او را به ستوه میآورند. سیندرلا که دیگر تاب این آزارها را ندارد، با کمک جادوی پریوارسه، انتقام سختی از آنها میگیرد.
یک چمدان گمشده، دو انسان شکستخورده را به هم پیوند میدهد؛ یکی بازاریاب اخراجی دنیای فناوری و دیگری خبرنگاری که آبروی خود را از دست دادهاست. این دو، برای بازگشت به زندگیهای پیشین خود، باید از دلهای مملو از کینه و نفرت دست بکشند و عشقی را بیابند که تا به حال از آن بیخبر بودهاند.
داستان فیلم درباره یک برنامه ریز عروسی است که در آخرین لحظات، وظیفه برنامه ریزی یک عروسی سلطنتی برای کریسمس را قبول می کند. او با شاهزاده ای که قرار است داماد باشد، ملاقات می کند و این ملاقات، ماجراهای جالبی را رقم می زند.
زوئی مرد رؤیاهایش را در دنیای پیچیدهی مجردی و اپلیکیشنهای دوستیابی پیدا میکند، اما این خوشبختی کوتاه است و رابینسون به کما میرود. زوئی به اشتباه نامزد او میشود و مسئولیت فرزندانش را بر عهده میگیرد. او باید نقش دوست دختر بینقص را برای مردی که به سختی میشناسد، بازی کند.