عباس، بسیجی شهرستانی که ترکش خمپاره ای را کنار شاهرگ گردنش از دوران حضورش در جبهه به یادگار دارد، به اصرار همسرش نرگس برای معاینه به تهران می آید و در خیابان با همرزم سابقش کاظم روبه رو می شود که با اتومبیلش مشغول مسافرکشی است و…
سياره اي مورد هجوم گروه اسرار آميزي از موجودات قرار ميگيرد که تمام حيات روي زمين را مبتلا و نابود ميکند.تنها تصميم يک زن براي يافتن راهي براي درمان است که از نابودي تدريجي دنيا جلوگيري خواهد کرد.اما کساني از تشکيلات داخلي هم هستند که بي صبرانه منتظر نتيجه هستند و براي پيروزي در اين جنگ هر کاري ميکنند....
يک ماور سابق پليس ( جت لی ) بخاطر اينکه به پدرش که يک تبهکار چينی بوده و نيز برادر کوچکترش اجازه داده که به سان فرانسيسکو فرار کنند به زندان می رود. پس از مدتی برادرش توسط يک گروه مافيايي به رهبری دلروی ليندو کشته می شود. لی از زندان می گريزد و به آمريکا می رود تا قاتل برادرش را يافته و از او انتقام بگيرد...
«جان شفت» (جکسن)، برادر زاده ي همان کارآگاه خصوصي مشهور (راندتري)، يکي از کارآگاهان خبره ي پليس است که با هم کارش، «کامرون واسکز» (ويليامز)، مأمور رسيدگي به پرونده ي قتل دانشجويي سياه پوست مي شود. در جريان پي گيري طولاني اين پرونده، «شفت» به صرافت مي افتد که از خدمت در نيروي پليس کناره گيري و يک آژانس کارآگاهي باز کند...
پس از قتل «وو» (هونگ) سفیر چین در سازمان ملل به هنگام مذاکره بر سر یک قرارداد تجاری، «الینور هوکس» (آرچر) از مقامات FBI، یکی از کارمندان خود به نام «نیل شا» (اسنایپس) را مأمور شناسایی قاتل می کنند؛ اما «شا» خیلی زود متوجه می شود خودش مورد تعقیب است و کسانی می خواهند او را نابود کنند……
«لارا کرافت» (جولی) با تشکیلاتی به نام «ایلومیناتی» درگیر می شود که رهبرشان «پوئل» خبیث (گلن) در پی به چنگ آوردن یک شیء باستانی است که قابلیت کنترل زمان و حتی مرگ را دارد. «لارا» به یاری گروه خود که به پیش رفته ترین ابزارهای تکنولوژیک مجهزند، برای یافتن آن شیء به غریب ترین نقاط کره ی زمین سفر می کند...
«سر رابرت کينگ» (کالدر) غول نفتي، بر اثر يک سوء قصد در ستاد مرکزي M16 مي ميرد. به هنگام خاک سپاري «کينگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات مي کند که قبلا يک بار تروريستي به نام «رنار» (کارلايل) او را ربوده است. خيلي زود «M» (دنچ)، رئيس «باند» او را براي محافظت از «الکترا» و شناسايي قاتل «کينگ» به قفقاز مي فرستد.
«آلن» (اسميت)، پسر يک صاحب اسباب بازي فروشي، تعدادي از اسباب بازي هاي جديد را به جان هم انداخته است: «کاماندوهاي ويژه» عليه «گورگونيت ها». اما آن چه «آلن» نمي داند اين است که اين اسباب بازي ها طوري طراحي شده اند که بتوانند حرکت کنند، لب بزنند و سخن بگويند. هدف کاماندوهاي ويژه، نابودي «گورگونيت ها» ست...
چهار برادر از خانواده ی نیوتن در دهه ی ۱۹۲۰ میلادی به صورت فقیرانه زندگی می کردند ، بیلی که از همه بزرگتر بود روزی فهمید که در کار کشاورزی آینده ای نمی بیند و به برادرانش پیشنهاد داد تا یک بانک افتتاح کنند …...
متهمی سابقه دار رانندگی یک کامیون را بر عهده می گیرد. اما او خبر ندارد که کامیون پر از سلاحهای غیر قانونی بوده و او مجبور است برای نجات جان خود و خانواده اش مبارزه کند...
خلافکاری خرده پا به نام «فرانکلین هاچت» (تاکر) از یک گزارش گر تلوزیونی به نام «جیمزراسل» (شین) کمک می خواهد تا هم بی گناهی خود را به پلیس ثابت کند و هم از تهدیدات یک خلافکار (اسماعیل) در امان بماند…
رئیس یک گروه بزرگ گانگستری (آیس تی) تصمیم می گیرد برای کمی تفریح صد نفر از افرادی که در کارشان خراب کاری کرده اند را در یک زندان فوق امنیتی قرار دهد, بدون زندان بان, پر از اسلحه و جایزه ای 10 ملیون دلاری برای سه نفری که بتوانند جزو آخرین افراد زنده در آنجا باشند که…
وین زالینسکی" مخترعی بی عقل, بازگشته و تصمیم دارد تا از ماشین کوچک کننده خود بار دیگر استفاده کند. وقتی همسرش از او می خواهد تا از شر یک مجسمه ساز عظیم الجثه راحت شوند، او تصمیم می گیرد از دستگاه خود استفاده کند...