عشق جاودان مری به جان، با گذر زمان و تغییر اولویتهای جان، رنگ غم به خود میگیرد. تصادفی ناگوار، جان مری را میگیرد. اما امیدی دوباره، فرصتی برای بازگشت به گذشته و جبران اشتباهات به جان میدهد.
دو تایتان باستانی، گودزیلا و کونگ، در نبردی حماسی با یکدیگر روبرو میشوند و انسانها در این میان، رازهای درهم تنیده و ارتباط آنها با جزیره جمجمه را کشف میکنند...
سال ۲۲۴۸ است و بشریت در آستانه نابودی قرار دارد. سطح زمین غیرقابل سکونت شده و بیماری هولناکی بقای بازماندگان انسان را که به زندگی در زیر زمین پناه بردهاند، تهدید میکند. آیا امیدی برای نجات بشر باقی مانده است؟
در دنیایی که پیشرفت رباتیک، ورزشکاران پارالمپیک را به ستارگان نوظهور ورزش تبدیل کرده است، ماریا آرزوی رقابت با خواهرش را در سر میپروراند. اما برای رسیدن به این آرزو، باید قدم به دنیایی پر از جرم و خشونت بگذارد.
با پیدا شدن یک نوار VHS که گویای وجود دروازهای افسانهای به بهشت است، جوانی مصمم میشود زادگاه رو به نابودی خود را رها کند و در پی این دروازه نجات راهی سفری پرماجرا شود. او در این مسیر باید از دست دشمنان کینهجو نیز بگریزد.
کیتی میشل در مدرسه ی فیلمی که همیشه آرزوی رفتن به آن را داشته است پذیرفته شده. کل اعضای خانواده برای رساندن کیتی به مدرسه او را در مسیر همراهی می کنند اما اتفاقی غیر منتظره رخ داده و خانواده ی میشل اکنون باید با همکاری یکدیگر جهان را نجات دهند.
این فیلم تجربی با تنها یک نفر از عوامل ساخته شده است. داستان فیلم درباره زنی به نام جین است که در دنیایی موازی گرفتار میشود و باید راهی برای تغییر واقعیت خود قبل از اینکه دیر شود پیدا کند.
در آیندهای تاریک و آشفته، گاناپات، یک مبارز بیرحم و ماهر، مأموریتی را برای نابودی امپراطوری جنایتکار قدرتمندی که شهر را در وحشت فرو برده است، آغاز میکند. گاناپات به نمادی از امید برای ستمدیدگان تبدیل میشود و راه را به سوی نوری در تاریکی هدایت میکند.
نوبیتا با یافتن تخمهای دایناسور، آنها را زنده میکند و کیو و میو را به دنیای کنونی میآورد. این گونه جدید در شهر پرسه میزند و نوبیتا باید قبل از نابودی، آنها را به دوران کرتاسه بازگرداند.
سه سال پیش از داستان، سفینه فضایی غولپیکری در آسمان توکیو پدیدار میشود. جنگی نابرابر با موجودات فضایی که در ظاهر بیخطر به نظر میرسند آغاز میشود و بحثها و جنبشهای صلحطلبانه را به دنبال میآورد. با وجود این اتفاق غمانگیز و بیسابقه، دو دختر دبیرستانی به نامهای کویاما کادود و ناکاگاوا اوران زندگی خود را بدون توجه به این اتفاق ادامه میدهند. تمرکز داستان نه بر روی تهاجم بیگانگان، بلکه بر روی فطرت انسانی، گفتگو، دوران بلوغ و زندگی است.
با بازگشت هولناک بزرگترین شرور کهکشان در هیئتی جدید، دشمنان همیشگی، سرخها و آبیهای دره خونین، چارهای جز کنار گذاشتن کینهها و اتحاد برای نجات کهکشان در نبردی نهایی ندارند.
یک مادر پس از فرود اضطراری با کپسول نجات در سیارهای تاریک و مه آلود، توسط موجودی فرازمینی شکار میشود که به نوری که او برای یافتن پسر گمشدهاش باید استفاده کند، جذب میشود.