یک دانشجوی دانشکده مهندسی ، اولین ربات در نوع خود را در خاورمیانه اختراع می کند تا انتقام مرگ پدرش را بگیرد و به عدالت دست یابد که این امر باعث تعقیب او توسط مقامات می شود...
یک جنگجوی بیگانه هنگامی که نظریه پردازان توطئه سعی در نفوذ به منطقه 51 در صحرای نوادا دارند از اسارت فرار می کند. او در حال حاضر باید از یک دانشمند مصمم فرار کند...
مردی در سال 1969 در هیوستون داستان هایی از زندگی خود به عنوان یک پسر 10 ساله را روایت می کند و داستان هایی از نوستالژی را با روایتی خارق العاده از سفر به ماه می بافد...
الکسیا، قاتل سریالی است که در خردسالی پس از یک سانحه رانندگی، صفحه ای از جنس فلز تیتانیوم در جمجمه اش کار گذاشته شده است. او پس از این عمل جراحی تمایلات نامتعارفی به اتومبیل ها پیدا می کند. او که در بزرگسالی به عنوان یک رقاص در نمایشگاه های خودرو مشغول به کار است، از یک ماشین باردار شده، شکمش به طرز دردناکی متورم شده و از سینه هایش هم روغن موتور ترشح می شود...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 2 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
مخترعی از قرن نوزدهم به امید اینکه بتواند حوادث گذشته را تغییر دهد به 800هزار سال بعد در آینده سفر میکند. او در میابد که نژاد انسانها به دو دسته در حال مبارزه تقسیم شده است...
یک خلبان جنگنده به گذشته سفر می کند تا جهان آینده را از فاجعه زیست محیطی نجات دهد، اما یک عارضه جانبی او را مجددا جوان می کند و هیچ کس او و حرفش را جدی نمی گیرد...
قبل از وقایع فیلم ارتش مردگان، در مراحل آغازین شیوع زامبی، اتفاق میافتد؛ که در آن «لودویگ دیتر» آلمانی استخدام میشود تا همراه با گروهی جنایتکار، یک سرقت فوق مخفی بزرگ را انجام دهند...
داستان «جنگ فردا» در مورد گروهی از سفرکنندگان در زمان است که به سال ۲۰۵۱ میروند تا پیامی فوری به دنیا بدهند: اینکه ۳۰ سال بعد بشر در جنگ علیه موجوداتی فضایی مغلوب خواهد شد. تنها امید برای بقا این است که سربازان و شهروندان به آینده سفر کنند و به مبارزه ملحق شوند. در میان این افراد یک معلم دبیرستان و مرد خانواده به نام «دن فورستر» با بازی پرت است که مصمم به نجات دنیا برای دختر جوانش است. دن برای بازنویسی سرنوشت سیارهاش با یک دانشمند نابغه با بازی «ایوان استراهاوسکی» و پدرش با بازی «جی.کی. سیمونز» همکاری میکند...
بیست سال پس از رویدادهای انقلابهای ماتریکس، نئو در ظاهر عادی تحت هویت اصلیاش به عنوان توماس اندرسون در سان فرانسیسکو زندگی میکند و یک روانشناس به او برای مقابله با چیزهای عجیب و غریب و غیرطبیعی که او گاهی اوقات میبینید قرصهای آبی تجویز میکند. او همچنین با زنی آشنا میشود که به نظر میرسد ترینیتی باشد، اما هیچکدام یکدیگر را نمیشناسند. با این حال، نسخهٔ جدیدی از مورفئوس قرص سرخ را به او پیشنهاد و ذهنش را دوباره به دنیای ماتریکس باز میکند، دنیایی که در سالهای پس از آلودگی اسمیت امنتر و خطرناکتر شدهاست؛ نئو به گروهی از شورشیان میپیوندد تا با یک دشمن جدید مبارزه کند...
پایان تمدن فرا رسیده است. پدری به اتفاق پسرش در میان بازماندگان حضور دارند. اما وقتی پدر جانش را از دست می دهد، پسرک تصمیم می گیرد در امتداد رودخانه ای سفر کند...