یک سرباز سابق که اکنون به عنوان نگهبان امنیتی فعالیت میکند، خاطرات جنگ را در ذهن خود مرور میکند و از زنی بیگناه در برابر قاتلان بیرحم پلیس محافظت میکند.
فینِ ۱۷ ساله پس از رهایی از اسارت با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم میکند. در همین حال، خواهرش در رویاها از طریق "تلفن سیاه" تماسهایی دریافت کرده و رؤیاهای نگرانکنندهای از مورد تعقیب قرار گرفتن سه پسر در اردوگاه زمستانی "دریاچه آلپاین" میبیند.
دختری تخممرغی عجیب را به روستا میآورد و متوجه میشود که متعلق به یک هیولاست. پس از آن، یک هیولای غولپیکر از دریاچه خارج شده و برای یافتن تخم خود، روستا و ساکنانش را نابود میکند.
بریل و رابرت در لحظهای که فکر میکنند کابوسشان تمام شده، با آشفتگی زندگی ایدهآل و ظهور چهرههای جدید و قدیمی مواجه میشوند و میفهمند کابوس تازه شروع شده است.
اما، دختر مارتین، برای یافتن حقیقتِ اتفاقی که سی سال پیش برای والدینش رخ داده بود، نگهبان شبانه میشود. ملاقات او با وُرمر، قاتل سریالی، در سلولش، این قاتل را از کما بیرون میآورد و زنجیرهای از حوادث سرنوشتساز را رقم میزند.
در جریان تصرف کابل توسط طالبان، سربازان افغان از سفارت فرانسه محافظت میکردند. آنها در بحبوحه هرجومرج، مأموریت خطرناکی برای انتقال ۵۰۰ نفر به فرودگاه داشتند و برای فرار از شهر در حال سقوط، خود را با خطرات جدی روبهرو دیدند.
نمایشنامهٔ صحنهای مشهور هنریک ایبسن که در سال ۱۸۹۱ نوشته شده، اکنون به شیوهای پرشور و باشکوه (حماسی و احساسی) بازتولید شده است.هددا گابلر که میان حسرت گذشته و خفگی حال گرفتار است، در طول یک شب پُرتنش، تمایلات سرکوبشده را آزاد کرده و خود و اطرافیانش را وارد گردابی از دسیسهچینی و خیانت میکند.
قماربازی که سابقهٔ قمار با ریسک بالا دارد و در ماکائو پنهان شده است، زمانی که گذشته و بدهیهایش گریبانگیرش میشوند، با شخصیتی همسرنوشت و آشنا برخورد میکند. این شخص شاید تنها کسی باشد که کلید رهایی و رستگاری او را در دست دارد.
در شرایطی که وفاداری ملی به دروغی بزرگ تبدیل شده، نوجوانی شجاع تصمیم میگیرد برای افشای حقیقت دست به ریسک بزرگی بزند. او که تحت تعقیب گشتاپو است، در کشمکش درونی برای یافتن معنای واقعی یک شهروند خوب آلمانی بودن قرار میگیرد.
یک واسطهی حرفهای که برای برقراری ارتباط مالی میان شرکتهای فاسد و افرادی که آنها را تهدید به افشا میکنند، پاداشهای کلان دریافت میکند، ناگهان قوانین حرفهای خودش را زیر پا میگذارد. این اتفاق زمانی میافتد که یکی از مشتریانش برای حفظ جان خود از او درخواست کمک و حمایت میکند.
فیلم «نامزد سابق روانی»، تریلری روانشناختی است که مبارزات یک خانواده (خانواده مگان) با وسواس ترسناک نامزد سابق (دِرِک) و فداکاریهای ضروری آنها را به تصویر میکشد.
در پی توقف جستجوی پلیس، یک راننده کامیون مصمم از شبکههای اجتماعی برای یافتن خواهرزاده گمشدهاش استفاده میکند و در این روند، خطرات فضای آنلاین و تبعیض نژادی در پروندههای افراد مفقود را افشا مینماید.
این فیلم به موضوع ظهور و ایجاد وحشت توسط یک جن شیطانی خاص به نام "جن اُم صِبیان" میپردازد و اشاره میکند که رویدادهای ماوراءالطبیعهٔ مربوط به آن، پس از ۲۰ سال اتفاق میافتند.
مکس، جادوگر نوجوان، در شب هالووین به شکلی تصادفی با «دلقک شریر» برخورد میکند. او باید با زیرکی، قاتلی ماوراءالطبیعه را فریب دهد و از او پیشی بگیرد؛ قاتلی که جادوی او بسیار واقعی و مرگبار است و هر ترفندش به خونریزی ختم میشود.
هنگامی که جوانی مبتلا به بیماری روانی گمان میبرد شاهد یک ربایش بوده است و پلیس سخنان او را باور نمیکند، از سر ناچاری به همسایهاش که نگهبان بازنشسته و دلگیری است، روی میآورد تا در یافتن زن مفقود شده یاریاش کند.