اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
خیاطی پس از به سرقت بردن کیفی از دل یک معامله نافرجام مواد مخدر، ناخواسته خود را در مخمصهای گرفتار میکند. در این بازی فزاینده موش و گربه، هر یک از تصمیمهای او سرنوشتی کاملاً متفاوت را برایش رقم میزند.
کوتی، یک مرد ناشنوا و لال با شخصیتی پرشور و عدالتخواه است. زمانی که او در یک آسایشگاه ویژه برای افراد کمبرخوردار مشغول به کار میشود، به دنبال برقراری عدالت است. این تلاشها او را به دردسر میاندازد، تا جایی که با قانون درگیر میشود و همین امر باعث تیره شدن رابطهاش با خواهرش، دوی میشود.
داستان یک زوج را روایت میکند که یکی از آنها افسر پارک ایالتی است. آنها در حالی که با غم ناپدید شدن پسر نوجوانشان دست و پنجه نرم میکنند، با معمایی محلی نیز روبرو میشوند. این معما نه تنها زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه روابطشان را نیز به چالش میکشد و در نهایت، آنها را در مرز واقعیت و خیال قرار میدهد.
هی جون، پسری جوان، گرفتار تسخیر روحی پلید گشته است. راهبه یونیا، به همراه دستیارش میکائلا، برای نجات او تلاش میکند. کشیش پاول سعی در درمان او از طریق روشهای پزشکی دارد، در حالی که کشیش اندرو برای بیرون راندن روح خبیث از هی جون، دست به مراسم جنگیری میزند.
نیلِش، یک دانشجوی حقوق از خانوادهای فقیر، پس از ورود به یک دانشگاه معتبر، با نابرابریهای عمیق اجتماعی روبرو میشود. یک اتفاق غمانگیز، او را وادار میکند تا با این سلسلهمراتب اجتماعی پنهان و تأثیر آنها بر سرنوشت و روابط افراد مقابله کند.
فلوریا، پرستاری فداکار، بیوقفه در بخش بیمارستانی با کمبود کادر خدمت میکند. با این حال، امروز شیفت کاری او به یک رقابت پرتنش و فوری با زمان تبدیل میشود.
یک راهنمای شکار در منطقه پاتاگونیا، به طور اتفاقی از جنایتی وحشتناک علیه خواهرزادهاش باخبر میشود. این اتفاق او را وادار میکند تا برای برقراری عدالت، با رازهای پنهان و دردناک دهه ۸۰ آرژانتین که دورهای پرآشوب و تاریک بود، روبرو شود.
یک کلانتر تازه منتخب و معاون بیمیلش که در حال تحقیق درباره قتل یک زن هستند، از شبکه مرگباری از دروغ، فساد و ارتباطات با کارتل پرده برمیدارند که شهر کوچک و آرام آنها را به یک منطقه جنگی تبدیل میکند.
زمانی که گروهی از جوانان ثروتمند و دارای نفوذ سیاسی، خواهر سایرا را به قتل رساندند، این دختر ترکمنستانی که شغلی آرام به عنوان نظافتچی باشگاه ورزشی داشت، تصمیم گرفت تا راه پدرش را ادامه دهد و به دنبال انتقام باشد.
فیلم "قاتل خویشاوند" داستانی ترسناک و دلهرهآور را روایت میکند که در آن زنی به نام مویرا کول پس از به قتل رسیدن بیرحمانه خانوادهاش توسط پسر عمویش که دچار جنون و وسواس است، سعی در بازسازی زندگی از هم پاشیده خود دارد.
سایمون در جریان یک اعتراض با مکس آشنا میشود و این آشنایی، رویاهای او را برای تحصیل در رشته حقوق تحتالشعاع قرار میدهد. مکس با سبک زندگی آنارشیستی خود که سرشار از افراط و فریب است، سایمون را در مسیری ویرانگر به دام میاندازد؛ مسیری که سایمون حتی فرصت نمیکند مخرب بودن آن را تشخیص دهد.
ویوین ورا، مجری تلویزیونی برنامه مستند "ناگفتهها"، پس از تحقیقات طاقتفرسا درباره یک ماجرا، با حوادث عجیبی روبرو میشود که او و گروهش را به دردسر میاندازد. این اتفاقات او را ناگزیر به رویارویی با رازهای گذشتهاش میکند تا بتواند پرده از حقیقت بردارد.
وکیلی سرشناس در مواجهه با چالشهای اخلاقی و مشکلات حقوقی فراوان، میکوشد تا خطاهای پیشین خود را اصلاح کند. این تلاشها، بیآنکه قصد داشته باشد، اثراتی گسترده بر جامعه بر جای میگذارند.
در دهه 1950 میلادی، پل کول، بازیگر اهل نیویورک، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در اوهایو رها میشود، گویی که مرده است. او حافظه خود را از دست میدهد و خود را در یک شهر کوچک و مرموز، سرگردان مییابد. او برای بازگشت به خانه و بازیابی آنچه از دست داده، تلاش میکند.
یک پدر و پسر، که به عنوان اعضای گروه افراطگرای ضد دولتی «شهروندان مستقل» شناخته میشوند، در یک رویارویی با فرمانده پلیس قرار میگیرند. این درگیری به یک عملیات تعقیب و گریز گسترده برای یافتن آنها منجر میشود.
گروهی از بازماندگان ویروس خشم در یک جزیره کوچک زندگی میکنند. وقتی یکی از اعضای گروه برای ماموریتی به خشکی اصلی میرود، او اسرار، شگفتیها و وحشتهایی را کشف میکند که نه تنها آلودهها بلکه سایر بازماندگان را نیز جهش داده است.
در یک هتل دورافتاده، یک محقق و معشوق جوانش در حال بررسی یک ناپدید شدن هستند، بیخبر از اینکه به یک تله مرگبار افتادهاند. یک روح انتقامجو با یک پا در محل پرسه میزند و بازدیدکنندگان بیوفایی را که جرات ورود به قلمروش را دارند، هدف قرار میدهد.