استرلا تنها یک نوجوان باهوش و دانش آموز خوب است اما در مدرسه طرد شده است. او بیشتر وقت خود را به تنهایی در مدرسه یا در خانه می گذراند، کتاب های ترسناک می خواند یا فیلم های ترسناک تماشا می کند، در حالی که مادر بیوه اش آنجلا به عنوان پرستار در بیمارستان کار می کند. نویسنده مورد علاقه او استیون کینگ است و تنها دوستانش چهره چرمی و خون آشام هستند. آنجلا یک مشکل حل نشده دارد...
اوا دختری 16 ساله با مادر، خواهر کوچکترش و گربهشان زندگی میکند، اما میخواهد با پدرش که از او جدا شده است، نقل مکان کند. او سعی می کند بین لطافت و حساسیت زندگی نوجوانی تعادل برقرار کند...
تورنته اکنون در ماربلا زندگی می کند. پس از از دست دادن تمام پول خود، او به تحقیقات خصوصی باز می گردد . یک مورد او را در میانه نقشه موشکی یک شرور برای نابودی شهر و عملیات باج خواهی عمویش قرار می دهد ...
جوانی به نام “سم” در تابستان به همراه خودروی فوردش به سمت جنوب حرکت میکند. او با دو برادر و خواهری به نامهای “متیو” و “لئا” که به صورت تصادفی با آنها آشنا شده، سفر میکند. در این سفر، آنها با یکدیگر آشنا میشوند، با هم مبارزه میکنند و عاشق هم میشوند. اما “سم” یک راز دارد، یک زخم قدیمی که هر روز او را بیشتر از دنیای بیرون دور میکند...
آرتورو یک دلال هنری بیوجدان است و رنزو نقاش اجتماعی و دوست قدیمی او. آنها که مایل به ریسک کردن همه اینها هستند، یک نقشه افراطی و مضحک برای نجات خود ایجاد می کنند...
گریر گارسون نقش یک پزشک زن را بازی می کند که قصد دارد تکنیک های مدرن پزشکی را در سال 1880 به سانتافه قدیمی معرفی کند، اما با مخالفت یک پزشک سرشناس مواجه می شود...
دولسی مادر دو فرزند است که برخوردهای وحشتناکی با ارواحی در داخل خانه قدیمی خود، جایی که یک تراژدی رخ میدهد، تجربه میکند. سی سال بعد، دولسی مسن به خانه باز میگردد تا رازهایی که مدتها او را عذاب داده است، آشکار کند...