مادر و دختری که با هم قطع ارتباط کردهاند، در منزل جدید خود با یک نیروی ماورایی شرور روبرو میشوند. این تجربه، رازهایی را برملا کرده و به یک نزاع خشونتآمیز منجر میشود.
یک دلقک فقیر که سعی دارد با کلاهبرداریهای کوچک از مشتریان امرار معاش کند، ناخواسته خود را درگیر جنایتکاران بیرحمی میسازد و برای زنده ماندن، باید با زیرکی و هوش خود، آنها را از سر راه بردارد.
زمانی که «مری» در یک رسوایی عمومی گرفتار میشود و خانوادهاش با مشکلات مالی مواجه میشوند، اعضای خاندان در معرض خطر بیاعتبار شدن در جامعه قرار میگیرند. در این شرایط، خانواده «کراولی» مجبورند تغییر را بپذیرند و اداره «دانتون ابی» را به نسل جدید بسپارند تا آن را به سمت آیندهای متفاوت هدایت کنند.
زندگی «هنک»، معلم علوم، با سه رویداد مهم تغییر میکند: مواجهه مجدد با عشق دوران جوانیاش، احتمال اینکه یکی از دانشآموزان جدید دختر او باشد و همچنین مقابله با یک تهدید فضایی در شهر محل زندگیاش.
یک تصادف هولناک و سمی، وینستون، نظافتچیای که بیماری لاعلاج داشت را به یک تکامل جدید از قهرمان تبدیل میکند: انتقامجوی سمی. او حالا که یک طی نورانی و قدرت فوق بشری در دست دارد، باید برای نجات پسرش و متوقف کردن یک حاکم ستمگر و قدرتطلب که مصمم است از ابرقدرتهای سمی برای تقویت امپراتوری آلوده خود استفاده کند، با زمان مسابقه دهد.
گاتیلرو (مرد مسلح) یک تریلر پرتنش و همزمان است. این فیلم داستانی خام از تراژدی و رستگاری را روایت میکند که به صورت یک برداشت (سکانس) پیوسته فیلمبرداری شده است. فیلمبرداری آن در ایسلا ماسیل، واقع در حومهی بوئنوس آیرس، آرژانتین انجام شده است.
در دل زمستانی سخت و طاقتفرسا، کشتیای غریب در سواحل روستای ماهیگیری ایسلند غرق میشود. زنی بیوه و تنها که در آن روستا زندگی میکند، ناگهان خود را در موقعیتی دشوار و انتخابی پیچیده میبیند. این زن قرن نوزدهمی، باید تصمیمی غیرممکن بگیرد.
مَنتیس، یک آدمکش ماهر (آس)، پس از یک وقفه دوباره به صنعت قاتلین قراردادی برمیگردد و با دوست کارآموز خود، جهیی، و یک قاتل افسانهای بازنشسته به نام دوکگو، که اکنون سازمان را اداره میکند، روبرو میشود.
یک عاشقانهٔ تأثیرگذار و تقریباً آیندهنگرانه دربارهٔ دو دوست صمیمی که عشقی ناگفته نسبت به هم در دل دارند، حتی پس از آنکه یک آزمایش یکی از آنها را با جفت روحی فرضیاش همسانسازی میکند.
یک روستایی خویشتندار به نام مادوا عاشق پارواتی میشود و در این راه، احساسات و پیوندهای انسانی را کشف میکند. در حالی که او قلب خود را به روی زندگی و روابط باز میکند، درگیریهایی با خانوادههای رقیب، درک تازهیافتهی او را به چالش میکشند.
فعالان محیط زیست برای اعتراض به وضعیت کره زمین، وارد یک فروشگاه مبلمان میشوند و قصد خرابکاری دارند. اما نگهبان شب فروشگاه که فردی شکارچی و خطرناک است، آنها را زندانی کرده و این اقدام اعتراضی به یک قتلعام وحشتناک تبدیل میشود.
تیم پس از خودکشی برادرش شان، از مراسم تدفین او فیلم میگیرد و در این حین متوجه میشود که شان به شدت پیگیر یک افسانه اینترنتی درباره یک آزمایش سری و شکستخورده دولتی در زمینه کنترل ذهن بوده است.
یک بازیگر مشهور هالیوود، پس از یک رسوایی بزرگ، برای دوری از حواشی به یک کلبه دورافتاده پناه میبرد. اما این خلوت او طولی نمیکشد؛ زیرا ناگهان متوجه میشود کسی که زمانی به او اعتماد کامل داشته، به او خیانت کرده است. حال او باید برای نجات جان خود با این فرد مبارزه کند.
چارلز بلیکی، یک مرد آمریکایی آفریقاییتبار که در شهر سگ هاربر زندگی میکند، در یک وضعیت بغرنج گرفتار شده، شانس به او رو نکرده و در آستانه از دست دادن خانه اجدادی خود قرار دارد. در این میان، یک تاجر سفیدپوست عجیب و غریب با لهجه اروپایی به او پیشنهاد میدهد که زیرزمین خانهاش را برای تابستان اجاره کند.
جسی پس از سالها دوری از همسرش، برای آشتی به اسکاتلند میرود. اما ورود او به این کشور، همزمان میشود با درگیری با اوباش و شرکت در یک عروسی شلوغ. او حالا باید همسرش را نجات دهد، گروگانها را آزاد کند و در میان هرج و مرج فرهنگی، راهی برای حل مشکلات پیدا کند.
ابی در روز عروسیاش مورد بیمهری قرار میگیرد و تنها میماند. او در این شرایط با زنی محتاط و کمحرف مواجه میشود که نیازمند یاری است. وقتی این دو در کنار هم زخمهای روحیشان را التیام میبخشند، نامزد سابق ابی که حالا درک عمیقتری از آرزوهای او پیدا کرده، دوباره به زندگیاش بازمیگردد. در نهایت، فاش شدن یک حقیقت ناگفته، ابی را به آرامش درونی میرساند.
نیلِش، یک دانشجوی حقوق از خانوادهای فقیر، پس از ورود به یک دانشگاه معتبر، با نابرابریهای عمیق اجتماعی روبرو میشود. یک اتفاق غمانگیز، او را وادار میکند تا با این سلسلهمراتب اجتماعی پنهان و تأثیر آنها بر سرنوشت و روابط افراد مقابله کند.