یک صد سال پیش از شروع داستان, غولهای عظیمی شبیه به انسانها با پدیدار شدنشان شروع به خوردن انسانها و در نتیجه از بین رفتن بسیاری ازتمدنها میشوند. انسانها نیز برای جلوگیری از این کشتار تیتانها سه دیوار دایرهای شکل عظیم ساخته و خود را در بین این دیوارها زندانی کردند. انسانها به مدت صدسال در صلح و آرامش بین این دیوارها زندگی میکنند تا اینکه روزی ناگهان تیتانی بلندتر از دیوار اول (ماریا) پدیدار شده و با ایجاد سوراخی باعث عبور سایر غولها به داخل منطقهی زراعی انسانها میشود. نتیجهی این حملهی ناگهانی غولها مشخص است. انسانها با از دست دادن منطقهی وسیعی از قلمرو جدید خود وارد دورانی سخت به همراه قحطی میشوند. داستان این فیلم در رابطه با دو خواهر و برادر ناتنی به نامهای "ارن ییگر"( هاروما میورا) و خواهر ناتنی او "میکاسا آکرمن" (کیکو میزوها) است که بعد ازسقوط دیوار اول با سختیهای بسیاری روبرو میشوند و آخرین امید های بشریت برای ادامه زندگی می باشند ...
یک شرکت نفتی در حین حفاری در یک جزیره متروکه، یک کوسه ماقبل تاریخ را آزاد میکند. این کوسه، که به یک قاتل ژوراسیک تبدیل شده است، گروهی از سارقان و دانشجویان دختر جوان زیبا را در جزیره دنبال میکند. این افراد باید برای زنده ماندن، با این کوسه قاتل مبارزه کنند...
مردی که به تازگی از یک موسسه روانی آزاد شده است، پس از مرگ والدین ثروتمندش، یک عمارت به ارث می برد. پس از یک سری اتفاقات ناراحت کننده، او به این باور می رسد که تسخیر شده است.
این فیلم داستان زوجی همجنسگرا را به تصویر می کشد که در دهه ی هفتاد، تصمیم می گیرند نوجوانی را که دچار مشکلات ذهنی است و به خانه آنها پناه آورده را سرپرستی کنند اما این موضوع سبب جنجال می شود و…
جامعه DDC در حال جنگ است. پسر سفیدپوستی به نام مورو (فابیو پورچات) و اهریمن ترانسوستیت (کیکو ماسکارنهاس) در حال رقابت برای در دست گرفتن قدرت در جامعه می باشد...
داستان این فیلم انیمیشنی درباره ی قورباغه ای مهربان به نام ریبیت هست که سوالاتی درباره ی هویتش برایش به وجود آمده است. به همین دلیل ، او همراه دوستانش راهیِ سفری ماجراجویانه می شود تا جایگاه اصلی خودش را در دنیایی که زندگی می کند ، پیدا کند. اما…
36 سال پس از از دست دادن نماد بی نظیر جهان، بروس لی، دوست اول و شریک تمرینی هنرهای رزمی او، ویلیام چونگ، افکار و تأملات دوست داشتنی خود را در مورد مردی که به عنوان "اژدهای کوچک" می شناخت، ثبت کرد...
سایمون دوازده ساله که در یک رستوران کار میکند و با سرقت وسایل از استراحتگاه پول در میآورد، بیشتر آن را خرج خواهر بزرگترش، لوئیز میکند تا بتواند به قرار ملاقات برود...