در اولین روز ماه رمضان، حسن به ایستگاه قطاری در وسط بیابان آناتولی میرسد. او همسر جوان و دختر کوچکش را همراه خود دارد. او شنیده است که جامعه کوچک اطراف این ایستگاه به یک امام نیاز دارد تا در ماه رمضان نماز را رهبری کند و به کودکان قرآن بیاموزد.
راشل جوان راز وحشتناکی دارد. او می تواند ارواح شیطانی را در درون دیگران ببیند. پس از مشاهده قتل وحشیانه مادرش، او و پدرش به شهری کوچک نقل مکان میکنند تا تکههای شکسته زندگیشان را دوباره جمع کنند...
یک کمدی رمانتیک که در کیپ کاد در سال 1905 اتفاق میافتد، درباره سه ناخدای دریایی بازنشسته 70 ساله که سعی میکنند یک زن میانسال جذاب را به ازدواج بکشانند...
درام گروهی درباره گفتگوهایی که در یک اغذیه فروشی و مشروب فروشی شنیده می شود: دو شطرنج باز درام های در حال رخ دادن را می بینند، یک زوج در یک قرار ناخوشایند ناخوشایند، یک ازدواج در حال فروپاشی، و طرفداران فیلم نوآر که فکر می کنند شاهد یک قتل واقعی هستند.
آلیس و لستر به شهر جدیدی نقل مکان می کنند، جایی که پدرشان یک فروشگاه موسیقی خریده است. آلیس از کلاس ششم شروع می کند و به باشگاه تئاتر می پیوندد، به این امید که شاهزاده خانم موزیکال باشد...
دوستان صمیمی مل (لیست پیتون) و جولز (کامرون گودمن) در حال بازگشت از تعطیلات در مکزیک هستند که سوار یک شاتل فرودگاهی در ایالات متحده می شوند. آنجاست که آنها به دو مرد جوان و یک مدیر بازرگانی مسنتر میپیوندند تا سفری کوتاه به خانه داشته باشند. اما ...
یک نوازنده درام که عاشق راک اند رول است، تصمیم ناگهانی می گیرد تا به دنبال علاقه اش، نوازنده کلاسیک شدن، به مدرسه موسیقی برود. به محض رسیدن، او به ارکستر می پیوندد تا به او نزدیک شود...
الیزابت، یک ویراستار جوان، به طور اتفاقی با یک خانه قدیمی و ارواح ساکن آن روبرو میشود. این ارواح، که سالهاست در انتظار فرصتی برای بیان داستان خود هستند، به الیزابت پناه میآورند تا او راز قتل عامشان را برای دنیا فاش کند.
مالگوسیا زن جوانی است که از یک روستای کوچک به بزرگترین شهر کشور نقل مکان کرده است. در اینجا او امیدوار است که رویای خود را محقق کند. شغل خوبی پیدا کند و با مردی آشنا شود تا با او خانواده تشکیل دهد...