یک سفر جاده ای به لس آنجلس به طور ناخواسته یک مرد جوان از وایومینگ را به پیچ و خم وحشی از قاتل های روان پریش، زنان خشمگین، دزدان جواهرات و یک گروه موسیقی سالسا هدایت می کند..
یک نوجوان رویای قهرمان شدن در اسکیت روی یخ را در سر می پروراند و به زودی متوجه می شود که یک مربی برجسته روسی در یک مدرسه خصوصی در همان نزدیکی کار می کند...
تونیس هوپکاپ رئیس یک گروه ماهیگیری در روستای تاگارانا در جزیره سارماای استونیایی است. در روز عروسی او با مهندس ماهیگیری رینا، او دو هدیه مهم دریافت می‌کند - یک تور جدید برای ترالینگ که امیدوار است به او کمک کند از گروه های رقیب گذشته و یک جعبه سیگار با یک لنگر روی آن. این جعبه او را به یاد رویاهای پیش از جنگ بالابرده که در آن عاشق دختری بود که دختر قدرتمندترین مرد در تاگارانا بود. اما...
دو جوان ملی‌گرا از استونی شوروی تحت تأثیر دی‌جی محبوب رادیویی رودولف تالگره قرار می‌گیرند که در طول جنگ با نازی‌ها همکاری می‌کرد و به آن افتخار می‌کرد و اکنون در سوئد ساکن شده است...
لاج، یک خوره‌ی بازی‌های ویدیویی، بازی کردن را بسیار جدی می‌گیرد، برخلاف دوستان نابالغش که ترجیح می‌دهند بچه‌گانه رفتار کنند. او تصمیم می‌گیرد با معرفی دو فرد غیرمعمول به گروهشان، اوضاع را تغییر دهد.
احمد، با بازی زکی دمیرکوبوز، قصد ساخت فیلمی بر اساس «جنایت و مکافات» را دارد، اما افسردگی، او را از این کار بازداشته و باعث دوری عزیزانش میشود. او در نهایت، فیلم را ناتمام رها می‌کند.
بیوه (جونز) با عمل به قولی که به همسر در حال مرگش داده بود، یک اتاق مطالعه باز می کند، جایی که مردم می توانند خواندن را بیاموزند. با وجود حسن نیت او، مشکلات موجود در محله تاسیس او را تهدید می کند...
دیوید در حومه اسن با مادر مجردش در یک پروژه مسکن اجتماعی زندگی می کند. هوی متال و دختران در مرکز زندگی او قرار دارند. او با دلهره منتظر پایان سال های تحصیلی و مرحله جدید زندگی اش است...
یک عکاس پ.و.ر.ن.و.گ.ر.ا.ف.ی به‌طور اتفاقی مقدس‌ترین آثار مسیحیت را به دست می‌آورد و برای نجات روحش، با قتل، رابطه ج.ن.س.ی. و فریب با نیروهای شیطانی مبارزه می‌کند.
