"هری کیلمر" پس از چند سال دوری به ژاپن باز می گردد تا دختر ربوده شده دوستش "جورج" را نجات دهد.اما او در نهایت با "یاکوزا" مافیای بدنام ژاپن روبرو می شود و...
"ادی"که زندگی اش را از طریق کار در معدن سنگ ̎آقای اسلیت̎ میگذراند، به دختری ثروتمند به نام"ویلما̎"دل بسته است. همه میپندارند که عقلش را از دست داده، اما او مصمم است به هر قیمت که شده توجه ̎ویلما̎ را جلب کند, ...
دالاس کانتی، هالووین سال ۱۹۶۳. حول و حوش سفر مرگ «کندی» به تکزاس، یک زندانی فراری به نام «بوچ» (کاستنر)، پسر بچه ای به نام «فیلیپ» (لاودر) را به گروگان می گیرد. اما خیلی زود رابطه ای نزدیک میان این دو شکل می گیرد، اما این در حالی است که یک کلانتر پر افتخار (ایستوود) به همراه گروهش به دنبال این فراری هستند...
هنگامی که دشمنان ''بوریس''، ''ناتاشا'' و رهبر ''بی باک'' به دنیای واقعی با یک طرح نابکارانه فرار کردند، ''راکی'' و ''بول وینکل'' همین کار را انجام داده و با یک مامور جوان اف بی آی همراه می شوند تا آن سه را متوقف کنند.
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 22 جایزه دیگر.
»مت دريتن« (تريسي)، ناشر روزنامه ي آزادي خواه و همسرش »کريستينا« (هپبرن)، صاحب يک گالري هنري، از شهرندان سرشناس سن فرانسيسکو هستند. روزي دخترشان »جويي« (هاوتن) به همراه »جان پرنتيس« (پواتيه) پزشک سياه پوست از تعطيلاتش در هاوايي باز مي گردد. آن ها 10 روز است که با هم آشنا شده اند و حالا قصد ازدواج دارند...
رائول و بوجا زوج سالخورده ای هستند که سالها با عشق زندگی کرده و در زندگی هیچ کم و کاستی برای فرزندانشان انجام نداده اند. به خاطر مشکلات مالی فرزندانشان خود را بازنشسته کرده و فرزندانشان تصمیم میگیرند انها را از هم جدا کرده و باعث رنجشش انها میشوند….
بندر مارسی ، سالهای دهه سی پس از کشته شدن فرانسوا کاپلا ، شریک و بهترین دوستش رک سیلفردی ( آلن دلون ) گانگستری که به همراه فرانسوا قصد داشتند بندر مارسی را کاملاً زیر سیتره خود داشته باشند ، عامل قتل را شناسائی می کند . او جنایتکاری بنام ول پن ( ریکاردو کوچیولا ) است که قصد دارد توزیع مواد مخدر را در مارسی توسعه دهد و سیلفردی و فرانسوا را مانع خود می دانسته است . سیلفردی که قصد انتقام از ول پن را دارد برادر او را از قطار به بیرون می اندازد و این شروع جنگ گانگسترها در مارسی است…
بازرسی مخفیانه در دولت باعث اکتشاف مسیر غیر قابل تردد و مسدودی میشود که همانند تونلی محل عبور و مرور قطار در قلب سیدنی بوده است. یک روزنامه نگار با همراهانش برای شکار داستان به آنجا روانه میشوند غافل از اینکه نمی دانند داستان برای شکار خود آنها نوشته شده است…
آرتور و دو فرزندش کتی و بابی مالک یک خانه شیشه ای می شوند که برای آنها به ارث گذاشته شده است . این خانه دو ویژگی دارد : گروهی ارواح خبیثه در آنجا محبوس شده اند و هر کسی را که در سر راهشان باشد نابود می کنند و توسط عینکهای خاصی قابل رویت هستند . همچنین این خانه دارای گنجی پنهان است که تنها به کمک آن ارواح می توان به آن دست یافت . زمانیکه این خانواده بهمراه پرستار بابی و یک وکیل وارد خانه می شوند و کار انتقال مدارک به پایان می رسد درهای خانه به روی آنها قفل شده و ارواح درون خانه آزاد می شوند . مسئول این کار فردی به اسم دنیس است که یک شکارچی ارواح بوده و با کمک همکارش کالینا می کوشد تا گنج موجود در خانه را بدست آورد...
یک روستای کوچک در Lymston از طرف نامه های یک فرد ناشناس مورد آزار قرار میگیرند، تا اینکه یک روز مادری یک نامه تهدید آمیز دریافت می کند و خانم مارپل متوجه می شود اوضاع آن چیزی نیست که بنظر می رسد ...
یکی از دوستانِ خانم مارپل ، جسد یک زن که در قطاری به حالتِ خفگی کشته شده است را می بیند ، ولی پلیس جسد آن زن را پیدا نکرده و به داستان آن زن شک می کنند ، تا اینکه خانم مارپل دست به کار می شود و ...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
دکتر روانشناس جوانى به نام « ادواردز » ، رئیس تازهى یک آسایشگاه بیماران روانى ، جانشین « دکتر مرچیسن » ، مىشود . « دکتر کنستانس پیترسن »که دل به « دکتر ادواردز » باخته به رفتارهاى عجیب و غیر عادى او مشکوک مىشود ، و خیلى زود پى مىبرد که او « دکتر ادواردز » واقعى نیست
کانال «ترو تي وي» تلويزيوني کابلي براي فرار از ورشکستگي تصميم مي گيرد بيست و چهار ساعت از زندگي يک آدم معمولي را به روي آنتن بفرستد. سرانجام پس از جست و جو و امتحان بسيار، آدم کم هوشي به نام «اد پکورني» (مکانگي) که به کار فروشندگي در يک فروشگاه نوارهاي ويدئويي مشغول است، انتخاب مي شود...
خانواده ی “جک اسنفیلد”،(رئیس اجرایی امنیتی) به گروگان گرفته شده و جک می بایست برای آزادی آنها میلیون ها دلار پول نقد را از خزانه کسب و کار خود بدزد و به آنها بدهد. او ناچار به تسلیم این خواسته ی بزرگ دزدان می شود، که ممکن هست بعدا به جرم اختلاس متهم و دستگیر شود...
«مايکل فرادي» (بريجز)، استاد دانشگاهي است که همسرش - مأمور FBI - هنگام انجام وظيفه، توسط اعضاي يک گروه تروريستي دست راستي به قتل رسيده است. «مايکل» آرام آرام مشکوک مي شود که خانواده ي «لانگ» که به تازگي به همسايگي او آمده اند، تروريست هستند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین دریافت 1 جایزه دیگر.
وقتی رئیس جدید زندانی در آرکانزاس به عنوان زندانی خود را معرفی می کند،عمق فساد را بین نگهبانان و کارکنان زندان به چشم می بیند.پس از معرفی هویت واقعی خود او اقدام به از بین بردن فسادر می کند اما آنهایی که از این ماجرا سود می برند اقدام به مقابله می کنند...