اطلاعیه
کاربر عزیز
آدرس جدید کانال تلگرام ما: @nightmovie_c
میباشد. لطفا به منظور اطلاع از آخرین اخبار و جدیدترین فیلمها و سریالها به آن منتقل شوید.
همچنین از این به بعد آدرسهای اختصاصی در صورت فیلتر شدن، در بات تلگرامی ما به شما به صورت شخصی ارسال میشود. لطفا از طریق
از طریق این لینک، اکانت خود را به تلگرام متصل کنید.
به منظور رفاه حال شما، کد تخفیف پاییزی
paeez
به مدت چند روز فعال شده است. لطفا نستب به خرید اقدام کنید.
مدیریت نایت مووی
5 فیلم کوتاه دربارهی سرطان سینه که افراد مبتلا را پشت و جلوی دوربین و استعداد آن ها در مهار کردن سرطان را نشان میدهد. همچنین به عواقبت آن نیز میپردازد...
در یک منطقه حومه توکیو."مینورو" و "ایسامو"پسران "خانواده هایشی" وقتی می بینند همسایه شان تلویزیون دارند و آنان ندارند.نزد مادرشان "تامیکو" و پدرشان "گیتارو" گله می کنند.پدر معتقد است که انان زیاد حرف می زنند و "مینورو" پاسخ می دهد که بزرگترها هم همین کار را می کنند و عبارتهای روزانه ای چون "صبح بخبر" و "روز خوبیه" را مکرر و بیهوده به کار می برند.بچه ها با هم عهد می کنند که سکوت اختیار کنند و این امر موجب اختلال در روال روزمره زندگی و سوتفاهم های در میان آشنایان می شود.سرانجام "گیتارو" یک دستگاه تلویزیون می خرد و بچه ها روال زندگی قبلی شان را از سر می گیرند و با پدر مادر آشتی می کنند.
«سمیر هورن» یک مسلمان مذهبی آمریکایی است که در گذشته یکی از ماوران متخصص ارتش آمریکا در کشف و خنثی سازی مواد منفجره بوده است. اف.بی.آی او را در محدوده یک منطقه بمب گذاری شده توسط تروریستها شناسایی می کند. یک مامور اف.بی.آی به اسم «روی کلیتون» ماموریت می یابد تا در مورد این موضوع عجیب و رابطه احتمالی سمیر با این بمبگذاری ها تحقیق کند. کلیتون، هورن را در کشور یمن و زمانیکه قصد فروش مواد منفجره به یک گروه تروریستی را دارد دستگیر می کند. تروریستها وارد زندان شده و هورن را با خودشان می برند و در ادامه کلیتون در می یابد قرار است آنها یکی از کنسولگری آمریکا در شهر نیس فرانسه را بمب گذاری کنند اما پلیس در دستگیری آنها شکست می خورد. کلیتو نرد ادامه سمیر را تا آمریکا تعقیب می کند و بایستی هر طور شده قبل از اینکه او بسراغ هدف بعدیش برود او را متوقف سازد.
«ونکاتاراتنام نایدو» به خاطر علاقه زیادش به فیلم شعله، نام خود را «جبار سینگ» می گذارد. طولی نمی کشد که او یک پلیس می شود و در شهر مادری اش به خدمت پردازد. «سیداپا نایدو»، خلافکار معروف شهر است و ...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 6 جایزه دیگر.
«اوا» (اولمان) که با همسرش «ويکتور» (بيورک) در خانه ي دورافتاده اي يک کشيش در نروژ زندگي مي کند و به تازگي پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتي در مي يابد مادرش «شارلوت» (برگمن) پيانيست نامدار،عزادار محبوبش است، او را براي مدتي نزد خود دعوت مي کند…
لیندا هانسون که در یک چهارشنبه ی معمولی مشغول کارهای روزمره ی خود می باشد ، ناگهان یک افسر پلیس به منزل او مراجعه کرده و به او اطلاع می دهد که شوهرش جیم یک ساعت قبل در اثر یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داده است. لیندا از شنیدن این موضوع به شدت ناراحت می شود و شب را با افسردگی و غم بسیاری می گذارند. اما صبح روز بعد که از خواب بیدار می شود می بیند شوهرش زنده و سرحال در خانه حضور دارد. او تعجب کرده و تقویم را نگاه می کند و می بیند که تقویم به جای اینکه روز پنجشنبه را نشان دهد روز دوشنبه را نشان می دهد. او در ادامه پی می برد که روزهای زندگی اش پس و پیش شده است و با توجه به اینکه از حادثه ی مرگ شوهرش خبر دارد ، تلاش می کند تا از این حادثه به هر طریقی که شده است ، جلوگیری کند و…
الکس و خواهرش یک شرکت راه اندازی کرده اند و کارهای مربوط به مجالس و جشن ها را انجام می دهند در چند روز اول کار خود که هنوز تجربه کافی هم کسب نکرده اند یه مشتری بسیار پول دار برای ان ها می اید و ان ها را برای عروسی خودش…..
شیلی، نیمه دوم قرن بیستم. "اسبان" فقیر با "کلارا" ازدواج کرده و صاحب دختری به نام "بلانکا" می شوند. "استبان" به سختی کار کرده و در نهایت تبدیل به مردی ثروتمند می شود. وقتی "بلانکا" بزرگ می شود، عاشق یک انقلابی جوان می شود و...
حمید از مهین خواستگاری می کند، اما پدر مهین با شرایطی که برای ازدواج تعیین می کند حمید را برای اندوختن ثروت به کار قاچاق دارو می کشاند. حمید در زمان اندکی ثروت کلان می اندوزد و ازدواج او با مهین سرمی گیرد اما…
متروپوليسي به نام سنترال سيتي. پليسي به نام «دني کولت» (ماچت) که به طرز وحشيانه اي به قتل رسيده به زندگي باز مي گردد و در هيأت قهرمان نقابداري معروف به «شبح» به مبارزه با خلافکاران مي پردازد. هدف اصلي شبح، «اکتاپوستي» (جکسن) است که قصد دارد کنترل شهر را به دست گيرد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 20 جایزه دیگر.
مأمور امنيتي «هري تاسکر» (شوراتسنگر) که خانواده اش گمان مي کنند فروشنده ي کامپيوتر است با يک گروه تروريستي درگير مي شود و نقشه ي آنان را براي نابود کردن شهرهاي امريکا عقيم مي گذارد.