در این داستان خیالی امروزی با روایتی نو، شاهزاده خانمی خودسر توسط جادوگری خبیث ربوده میشود و نامزد دانشور او، برای یافتن شاهزاده خانم، باید در یک ماجراجویی قهرمانانه از ذکاوت خود بهره گیرد. در همین حال، شاهزاده خانم نیز شجاعانه با ربایندگانش روبرو میشود و نقشهای جسورانه برای فرار طرح میکند.
یک تریلر خونین (چیزی شبیه به ترکیب آگاتا کریستی و منطقه Twilight) به "پشت صحنه" خودش تبدیل میشود، یک گفتگوی واقعاً پرحرف - گفتگویی درباره فیلم، درباره ترس، درباره داستان. نوعی فیلم که هرچه کمتر بدانی، بهتر است.
معلم جوانی علیه روشهای آموزشی قدیمی و منسوخ مدرسه، قد علم میکند، در حالی که پالکو، یک دانشآموز خارجی جدید، برای تطبیق با سیستم آموزشی سختگیر و طاقتفرسای مجارستان دستوپنجه نرم میکند. داستانهای آنها، بازتابی از ستم و فشار اجتماعی است.
داستان، زندگی یک قاتل حرفه ای را روایت میکند که با تزریق ماده فلجکننده به زنی اندوهگین، او را در معرض خطر مرگ قرار میدهد. این زن برای زنده ماندن، مجبور است پیش از آنکه بدن بیجانش به زمین بیفتد، فرار کند، مبارزه کند و پنهان شود.
میسون به خانه قدیمی اش که قرار است تخریب شود برمی گردد و دوربینی پیدا می کند که می تواند تصاویر گذشته را نشان دهد. او تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کند و خاطرات خانه را قبل از نابودی آن ثبت کند.
یک دانشمند هواشناس که در حال جشن گرفتن سالگرد ازدواجش است، مجبور میشود جشن را نیمهکاره رها کند تا خانوادهاش و تمام آمریکای شمالی را از یک طوفان بسیار مخرب و باورنکردنی نجات دهد.
باربی، که زمانی یک مادر و شریک فداکار بود، با چالشهای جدیدی روبرو میشود زیرا به سن ۵۵ سالگی میرسد و به تاریکی، خشونت و پوچی فرو میرود، در حالی که با هویت، روابط و پیچیدگیهای زندگی خود دست و پنجه نرم میکند.
لیلا، زنی که در حرفه کفنودفن مردگان مشغول به کار است، در تکاپوی کشف حقیقت پشت پرده مرگ مرموز مادرش است. او در این راه دشوار، با ارواح سرگردان روبرو میشود و بار سنگین رازهای ناگفتهای که بر دوش دارد، او را رنج میدهد.
مالک دوست دختر خود را که بسیار خشک و رسمی بود، برای تعطیلات کریسمس به خانهاش میبرد تا با خانوادهاش آشنا شود. اما خانوادهاش او را دوست ندارند و نمیپذیرند. در این میان...