زن و شوهری که در یک مکان رمانتیک هستند، زمانی که یک طوفان گرمسیری ویلای آنها را میبرد، در دریا سرگردان میشوند. برای زنده ماندن، آنها مجبور به مبارزه با عناصر هستند، در حالی که کوسه ها در زیر آن حلقه می زنند...
داستان یک پلیس نیروهای ویژه که در مورد یک نوار اسرارآمیز تحقیق می کند و فرقه ای شوم را کشف می کند که مطالبی را از قبل ضبط کردهاند که توطئه ای شوم را نشان می دهد...
"تاحالا اسم ارواح تابستونی به گوشتون خورده؟" تومویا، آئویی و ریو، دانش آموزان دبیرستانی ای هستن که توی اینترنت با همدیگه آشنا شده. افسانه شهری ارواح تابستونی اینه که هنگام آتش بازی، روح یک زن جوان ظاهر میشه. تومویا نمیتونه به روش خودش زندگی کنه. آئویی نمیتونه جاش توی دنیا رو پیدا کنه. آینده روشن ریو ناگهانی به روش بسته شده. هرکدوم اونا دلیل خودشون رو برای دیدن روح تابستونی دارن.
مرد زباله گردی به نام کلین که از گذشته خود عذاب میکشد، سعی می کند زندگی آرامی داشته باشد. اما به زودی خود را مجبور به آشتی با خشونت گذشته خود می بیند...
تمام دنیا به تسخیر مردگان متحرک در آمده و آخرین انسانهای بازمانده در یک شهر حصارکشی شده، زندگی می کنند. اما این شهر دیگر امنیت سابق خود را ندارد، زیرا نیروهای شورشی قصد دارند رهبر این شهر را سرنگون سازند، و از طرف دیگر زامبیها رفته رفته به موجودات باهوشتری تبدیل شده اند و نگه داشتن آنها پشت حصارها کار سادهای نیست
ماکوتو یک کارمند بانک نخبه است که برای یک بانک بزرگ در دفتر مرکزی در توکیو کار می کند. به خاطر یک اشتباه کوچک، او به یک شعبه کوچک در یک شهر روستایی تنزل می یابد...
در سال 2050، زمین در معرض یک خطر زیست محیطی فاجعه آمیز قرار گرفته و قرار است گروهی از ساکنان کره ی زمین به مریخ بروند و در آن جا به حیات خود ادامه دهند. اما ایرادی غیرمنتظره در روند پروژه به وجود می آید و «کیت بومن» (ماس) مأمور می شود تا هم راه یک فضانورد دیگر و دو دانشمند فضایی مشکل را حل کند…….
در سال 2020، چند ساعتي پس از فرود نخستين فضانوردان بر سطح کره ي مريخ، گروه با پديده اي مافوق طبيعي و خشونتي تکان دهنده رو به رو مي شوند و فاجعه اي به بار مي آيد که در نتيجه، تنها «فرمانده گراهام» از آن جان سالم به در مي برد...
آتسوکو (یوکی آمامی) یک زن خانه دار معمولی است. او با آکیرا ازدواج کرده و یک دختر و پسر دارند. آتسوکو برای بازنشستگی آنها از حقوق شوهرش و درآمدی که از کار پاره وقتش دارد ، پس انداز می کند. آتسوکو معتقد است زندگی او پس از بازنشستگی آرام خواهد بود، اما همه چیز تغییر می کند...
پس از باریدن حباب هایی که قوانین گرانش را زیر پا می گذارند . توکیو جدا از دنیای بیرون، به زمین بازی گروهی از جوانان تبدیل شده است که خانواده های خود را از دست داده اند...