1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 3 جایزه و نامزد دریافت 32 جایزه دیگر.
«پيتر پارکر» (مگواير) هنوز براي روزنامه ي «ديلي باگل» کار مي کند و هنوز آماده است تا در هيئت «اسپايدر من» به کمک مردم بشتابد. تا اين که يک توده ي سياه رنگ ماوراي زميني خود را به بدن او مي چسباند و «پيتر» را متوجه نيمه ي تاريک وجودش مي کند. به اين ترتيب يک «اسپايدر من» خشن و بي رحم پا به عرصه مي گذارد...
«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 16 جایزه و نامزد دریافت 58 جایزه دیگر.
یک نوجوان دبیرستانی خجالتی و ترسو بعد از اینکه توسط یک عنکبوت جهش یافته گزیده میشود، خصوصیاتی همانند عنکبوت ها در بدن خود مشاهده می کند. بعد از حادثه غم انگیزی که برای خانواده اش رخ می دهد، او تصمیم می گیرد از این توانایی های منحصر به فردش، همانند قهرمانها در مقابل انسان های شرور استفاده کند.
الهام گرفته از پروندههای واقعی پدر گابریل آمورث، رئیس جنگیران واتیکان، فیلم جنگیر پاپ داستان آمورث را روایت میکند که در حال تحقیق دربارهی تسخیر وحشتناک یک پسر جوان است و در نهایت به یک توطئهی قدیمی که واتیکان به شدت سعی کرده بود پنهان کند، پی میبرد.
یک افسر پلیس نیویورکی و همسرش به اروپا می روند تا تعطیلات متفاوتی را سپری کنند و زندگی زناشویی خود را نیز تقویت کنند. آن ها در حین سفر با یک میلیاردر آشنا می شوند اما طولی نمی کشد که او به قتل می رسد و این دو به مظنونین اصلی پرونده تبدیل می شوند. اکنون آن ها باید از دست پلیس فرار و بی گناهی خود را ثابت کنند…
داستان فیلم از جایی آغاز می شود که ست روگن در فرودگاه منتظر دوست قدیمی اش جی بروشل است که از کانادا به لس آنجلس آمده تا مدتی در کنار روگن باشد. رابطه روگن و بروشل مدتهاست که تا حدودی تیره شده و به همین جهت روگن از بروشل درخواست می کند تا به مهمانی بزرگی که در خانه جیمز فرانکو ترتیب داده شده بروند تا کمی خوشگذرانی کرده و شاید هم گذشته را فراموش کنند...
الکس نوجوان هنگام ملاقات با خانواده در مکزیک، یک چوپاکابرای جوان را که در آلونک پدربزرگش پنهان شده است، پیدا می کند. برای نجات این موجود افسانه ای، الکس و پسرعموهایش باید وارد ماجراجویی شوند...
«جان مکلین» (بروس ویلیس) به همراه یک مغازه دار مجبور می شود در بازی یک بمب گذار شرکت کند، اما در همین حال تمام نیویورک را برای پیدا کردن آن فرد زیر پا می گذارد.
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 36 جایزه و نامزد دریافت 53 جایزه دیگر.
ملوين يودال (نيکلسن)، نويسنده ي داستان هاي عاشقانه، مردي است سخت وسواسي، بي حوصله و کج خلق. زندگي او از اين رو به آن رو مي شود چرا که از يک طرف همسايه اش در بيمارستان بستري شده و او ناگزير به نگه داري از سگ او شده است. و از طرف ديگر بايد به حل مشکلات «کارول» (هانت) پيشخدمت کافه اي که او بدان رفت و آمد دارد، کمک کند. «کارول» طاقت تحمل «ملوين» را دارد و «ملوين» نيز به «کارول» بي علاقه نيست...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 10 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
پس از نفرين خانواده ي رومانوف توسط راسپوتين ، آناستازيا ي کوچک را از مادربزرگش ملکه ماريا جدا مي کنند. آناستازيا در يک يتيم خانه بزرگ مي شود و در جواني با کساني آشنا مي شود که به اميد گرفتن جايزه اي از ملکه ي ثروتمند پير به دنبال دختري هستند که شبيه آناستازيا باشد تا او را به پاريس ببرند.
زنی در خیابانهای شهر نیویورک پرسه میزند، سوار اتوبوس و قطار میشود، در بارها و کافیشاپها مینشیند، محلههای متنوع شهر را تجربه میکند، در حالی که به زندگیاش، تنهاییاش، و عشق نافرجامش فکر میکند...
هانی (Honey) و سویت (Sweet)، یک مادر و دختر فیلیپینی وارد کپنهاگ (Copenhagen) میشوند و مطمئن نیستند که این سفر به چه چیزی منجر میشود، اما سویت مطمئناً به نامزد دانمارکی مادرش، فریتز (Fritz)، اعتماد ندارد.