یک مرد میانسال که در کودکی از جنگ داخلی اسپانیا جان سالم به در برده است، پس از کسب اجازه برای دفن مجدد پیکر مادرش در آرامگاه خانوادگی، به خانه باز میگردد و خاطرات قدیمیاش را مرور میکند.
در دنیایی پر از دانشمندان مجنون و اختراعات اهریمنی، ایگور رویایی بزرگ در ذهن دارد و میخواهد در رقابت سالانه علوم اهریمنی پیروز شود….داستان فیلم در مورد ایگور است. او در یک آزمایشگاه کار میکند در زمانی که او زندگی میکند دنیا پر شده است از اختراعاتی مضر و وحشتناک که توسط دانشمندان خبیث انجام شده است و حالا ایگور که دستیار یک دانشمند است اختراعی مهم انجام می دهد تا دنیا را عوض کند …
در شب هالووین ، نرد وارن در یک خانه کوچک در شهر کوچک تگزاس حضور می یابد . با این حال ، خانه خالی از سکنه ممکن است به همان اندازه که به نظر می رسد بی ضرر نباشد...
نوجوانی در حین پرواز با پهپاد، دوستش را در حال خیانت با رئیس تشویق کننده مدرسه می بیند. هنگامی که تشویق کننده به قتل می رسد ، دوست او مظنون اصلی می شود و فقط او می تواند قاتل واقعی را قبل از وقوع قتل دیگری پیدا کند...
برنده 6 جایزه ساعات پربیننده همچنین دریافت 3 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
از یک بازیگر زن پیر به دلیل عهدشکنی شکایت می شود. او مردی را به عنوان وکیل خود استخدام می کند که یک عاشق سابق بوده و هنوز هم عاشق اوست، اگرچه او این را نمی داند...
گلن، جوانی با انگیزه انتقام، با فریب دادن زنان خانواده، نقشه پیچیدهای را میچیند. اما سرنوشت به گونهای دیگر رقم میخورد و او با اتفاقی غیرمنتظره روبرو میشود.
این روایت بر مبنای یک داستان حقیقی است که در تاریخ پانزدهم ژانویه سال ۱۵۱۶ میلادی به وقوع پیوست؛ یک رخداد تاریخی که در آن، شاهدختی آفریقایی با ایثار جان خود، توانست سرزمینش را از خطر قطعی نابودی و ویرانی توسط یک پادشاه مستبد و ستمکار حفظ کند.
رانویگ در تمام جنبه های زندگی روزمره خود در حومه شهر دچار فرسودگی می شود. او در شغلی که از آن متنفر است و ازدواجی که کم کم رو به نابودی است گیر کرده است. علاوه بر این، او دائماً با دختر سرکش خود، اگنس، در حال مبارزه است و نمی تواند با احتمال بزرگ شدن آگنس و ترک او روبرو شود.اما وقتی ...
میرتکان در استانبول زندگی سادهای دارد: به عنوان یک پسر اداری در شرکت ساختمانی پدرش کار میکند، با دوستان مردش در مراکز خرید و دیسکو میگذرد، شبها با ماشین چهارچرخ پدرش گشت و گذار میکند. چیزی برای او وجود ندارد که معنایی برای این پوچی پیدا کند...
از زمانی که مادرش درگذشت، ماریا از پدر و خواهر و برادرش مراقبت کرد. به همین دلیل است که اعلام ازدواج پدرش با پرستارش، دنیای ماریا را در اطراف او به هم می ریزد...