مکس لوگاوره، فیلمساز، برای کمک به مادرش کتی در تشخیص بیماری ناشناختهاش به خانه بازمیگردد و مراحل مختلف این بیماری، از زیبایی تا اندوه و امید، را مستند میسازد.
«صندلی»، نگاهی بیسابقه و از نزدیک به رویدادهایی است که به یک تغییر راننده بیهمتا در تاریخ مرسدس و مسابقات فرمول یک انجامید. این [اثر] گفتگوهای خصوصیای را به تصویر میکشد که تیم مرسدس و توتو وولف، مدیرعامل و رئیس آن، را به این تصمیم سوق داد تا کیمی آنتونلی هجده ساله، متولد ایتالیا، را به عنوان راننده فرمول یک ارتقا دهند و او را به سومین راننده تازهکار جوان در تاریخ این رشته ورزشی بدل سازند.
پس از یک تراژدی، کی، زن کمرویی که به ناشر بیباک روزنامه تبدیل شده بود، در جریان واترگیت نیکسون را به چالش کشید و با پیشگامی در رسانه و شکستن موانع جنسیتی، موفق به دریافت جایزه پولیتزر شد.
این داستان که در سواحل جنوب غربی انگلستان به وقوع میپیوندد، زندگی یک پدر و پسر ماهیگیرِ تنگدست به نامهای جان وینتر و چارلی را دنبال میکند. یک ضایعهی بزرگ در زندگی آنها، سبب رویاروییشان با احساساتی میگردد که هیچیک توانایی مقابله با آنها را ندارند.
داستان زندگی و احساسات مردم عادی را با محوریت قهرمانی به نام گونا روایت میکند که انگیزهی انتقامجویی او از گذشتهاش نشأت میگیرد و بر سرنوشت او اثر میگذارد.
یک محقق پدیدههای فراطبیعی ساکن هلسینکی برای بررسی مجموعهای از مرگهای مرموز در جریان فیلمبرداری یک برنامه تلویزیونی واقعنما به کرالا سفر میکند و در جزیرهای مرموز با موجودی وصفناپذیر از یک آیین دراویدی روبرو میشود.
پیانیستی که به دلیل آسیب دیدگی از نوازندگی بازمانده، در یک دانشگاه موسیقی کرهای با زنی مرموز آشنا میشود. این زن به او انگیزه میدهد تا دوباره موسیقی را دنبال کند و در این راه، رازی درباره تغییر زمان کشف میکند.
در روز جمعه سیاه، انفجار یک جعبه مقوایی موجب وحشت و هراس در سراسر کشور میشود. ارنا فونادو، مدیر مرکز انبار توزیع کانتو، موظف است به همراه کو ناشیموتو، وضعیت را تحت کنترل درآورد.
مستند «منه ما دوک - فردا میروم» به بررسی آمال و آرزوهای مهاجران و جاماندگان میپردازد و هزینهی یک زندگی راحت را به چالش میکشد. این فیلم، داستانی از یک خانوادهی ناتمام را روایت میکند.
این مستند با استفاده از تصاویر آرشیوی بازسازیشده و خاطرات دست اول، به بازگویی وقایع بریتانیا در دوران بمباران بلیتز در جنگ جهانی دوم میپردازد و تاریخ را به شکلی ملموس برای مخاطب زنده میکند.
بازیگری که در حین فیلمبرداری یک تبلیغ برای برنامهی همسریابی، دل به همبازیاش میبازد و این تبلیغ ناگهان به شهرت فراوانی میرسد، خود را در بطن ماجرایی شیرین و عاشقانه میبیند؛ همان داستانی که همواره در رؤیاهایش پرورانده بود.
در این هجویهٔ دیوانهوار با حال و هوای دههٔ ۱۹۵۰، شوهری که احساس سرکوبشدگی میکند، میکوشد تا همسرِ نانآورِ خود را به طمعِ دریافتِ مبلغِ بیمهٔ عمرش به قتل برساند.
دختری روستایی به نام جیجا، سفری را آغاز میکند تا نامهای را به نشانی "خانه خدا" ارسال کند. این اقدام او منجر به برقراری ارتباطات پیشبینینشدهای در میان اهالی روستایش میشود. ماجرای این سفر آمیزهای از لحظات شاد و غمانگیز و همچنین نمایشدهنده پیوندهای عمیق خانوادگی است.
در یک روستای کوچک در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، دوقلوهای شاد به نامهای مالیکارجونا و پادماواتی در جشن تولد بیست و پنج سالگی خود با تغییراتی در زندگیشان مواجه میشوند.