یک فیلم ترسناک معمایی که اتفاقاتی را به تصویر میکشد که وقتی "جا-یونگ" (Ja-yeong)، که رازی از گذشتهاش دارد، و دوستان مدرسهاش مراسم احضار ارواح را برای فراخواندن شبحها انجام میدهند، رخ میدهد.
داستان درباره کارمند یک فروشگاه است که به حلقه نزدیک یک هنرمند مشهور نفوذ میکند، اما این نزدیکی برای او عواقب جدی و خطرناکی در حد مرگ و زندگی به دنبال دارد.
داستان در مورد یک پزشک بیوه است که زن برده آزادشدهای را به همراه دخترش، که گمان میرود جنزده یا بیمار است، در مسیری خطرناک همراهی میکند تا یک شفاگر مذهبی را پیدا کنند. کشمکش اصلی سفر، تفاوت میان اعتقاد مادر به تسخیر و سوءظن پزشک به بیماری است؛ بهویژه به این دلیل که هر لمس کودک منجر به مرگ میشود.
در جریان سفر جادهای گبی و مادربزرگش، خانه عروسکی مورد علاقه گبی به طور غیرمنتظرهای به دست ورا، یک خانم گربهدوست عجیب و غریب، میافتد. گبی برای بازگرداندن گربهها و پس گرفتن خانه عروسکی محبوبش، ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند تا دیر نشده است.
افسانه میگوید که مدتها پیش، طبیعت در اطراف دریاچه در هماهنگی کامل شکوفا بود، تا اینکه شرارت از راه رسید. انسانها که با تمایلات تاریک کور شده بودند، ترس، نفرت و مرگ را به ارمغان آوردند. ماهیگیران آن را 'لا میرینگوآ' (La Miringua) صدا میکنند، همان کسی که به خاطر گناهانت، تو را به داخل دریاچه میکشد.
داستان اقتباس مدرن «شنل قرمزی» دربارهٔ یک فرد مطرود است که به یک نوجوان فراری در بیابان اورگان کمک میکند تا به خانهاش برگردد. این روایت، جستجویی آزاردهنده در مورد آسیبهای روانی (تروما) و یافتن رستگاری است.
ورود ناگهانی دختر جوانی که ادعا میکند موجودی از او تغذیه میکند به مطب روانپزشکی جردن و مادرش، آنها را وادار به یافتن راهی برای متوقف کردن آن نیرو پیش از تسخیر کامل دختر میکند.
سلست، که به تازگی طلاق گرفته است، با جان همتیم میشود تا در یک مسابقهٔ پرندهنگری شرکت کند. این اتفاق، جرقهای برای یک رابطهٔ عاشقانهٔ غیرمنتظره بین آن دو میشود.
فیلم تریلر روانشناختی نوآر لا فم آنجولا دربارهٔ دلال سهام جوانی است که با عاشق شدن زنی اغواگر که همسر یک گانگستر ثروتمند است، زندگیاش کاملاً زیر و رو میشود.
دستیار طراح لباسی برای کشف راز مرگ خواهرش به یک ساختمان قدیمی در لسآنجلس میرود و در آنجا با روح انتقامجوی قاتلی سریالی مواجه میشود. او باید هرچه سریعتر از مهلکه بگریزد تا خود طعمه بعدی این روح کینهجو نشود.
آبیرامی که در پی یافتن نامزد گمشدهاش، کیران، است، تصمیم میگیرد با آساوین، یک روزنامهنگار، همراه شود. بررسیها و تحقیقات مشترک این دو، پرده از شبکهای تو در تو و پیچیده از رازها برمیدارد و آنها را به سمت یک معمای ناشناخته و عمیقتر از آنچه تصور میکردند، میکشاند.
در اوایل قرن بیستم در منطقهای مرزی، هفتتیرکشهایی به قصد انتقام به خانهی پزشک تنهایی که با دو فرزندش زندگی میکند، حمله میکنند. پزشک تلاش میکند تا از فرزندانش محافظت کند، اما درگیری مسلحانه و شلیک گلولهها ...
"توئینکل" برای یک سفر غیرمنتظره به مناسبت جشن دیوالی، به خانه بازمیگردد، اما افشای رازها و وجود ناهماهنگیها، پیوندهای خانوادگی او را به گونهای به آزمون میگذارند که پیش از این تصورش را نمیکرد.
گروهی از بازدیدکنندگان که برای تماشای ارواح به یک ایستگاه رادیویی متروکه رفتهاند، ناخواسته روحی خفته را بیدار میکنند. آنها در ساختمان به دام افتادهاند و باید پیش از آنکه نیروهای ماوراءالطبیعه جانشان را بگیرند، راه نجاتی پیدا کنند.