اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
پری، که مدیریت یک فروشگاه تشک را بر عهده دارد، نقشهای جسورانه برای جلب توجه دختری که به او علاقهمند است، طراحی میکند. اما این تلاشها زمانی به بیراهه میروند که صحنهسازی ربودن برادر آن دختر، ابعادی فراتر از تصور او پیدا میکند.
انتقامجویان حتی تو بدترین موقعیتهای کیهانی همیشه یه جورایی پرچم امید دستشون بود، کسایی که میتونستن کل روز مبارزه کنن و کیف کنن. ولی تاندربولتسها؟ اونا کلاً یه چیز دیگهن! این فیلم جدید مارول یه تیم عجیب و غریب رو جمع کرده، نه قهرمانای خوشرنگ و لعاب، بلکه یه سری آدم غرغرو و ناسازگار. یلنا بلووا، قاتل بیوهی سیاه که طعنههاش باحاله، باکی بارنز، سایبورگ روس که قبلاً مامور مخفی بود، جان واکر که کاپیتان آمریکا رو ضایع کرده، گوست که دشمن تغییرشکلدهندهست، رد گاردین، سرباز قدیمی شوروی، تسکمستر که هر حرکتی رو میتونه کپی کنه و یه شخصیت مرموز به اسم «باب». باور کن، اینا اصلاً تیمی نیستن که بخوای واسه نجات دنیا روشون حساب کنی!
در غرب تگزاس، پسری که خواهرش توسط یک قاتل بیرحم به نام بیل گلوی ربوده شده، یک شکارچی جایزه بگیر سرسخت به نام رجینالد جونز را استخدام میکند تا رهبری گروهی از افراد طرد شده را برعهده بگیرد و به دنبال دختر گمشدهشان بگردند.
در یک روستای دورافتاده در جزیره کارپاتیا، یک دختر خجالتی طوری بزرگ میشود که از یک گونه جانوری گریزان به نام "اوچی" بترسد. اما وقتی او متوجه میشود که یک بچه "اوچی" زخمی جا مانده است، برای برگرداندن او به خانهاش فرار میکند و راهی یک سفر میشود.
یک کارمند سیا که در رمزگشایی خبره است، با تهدید به افشای اسرار سازمان، آنها را وادار میکند تا به او آموزشهای نظامی بدهند. هدف او، یافتن و نابودی گروهی تروریستی است که همسرش را به قتل رساندهاند.
پسر کوچکی، بعد از اینکه مادربزرگش یک داستان اسطورهای برایش تعریف میکند، با رویدادی ترسناک مواجه میشود. اما آنچه او نمیداند این است که حقیقت دیگری پشت این ماجراها نهفته است.
در دهه 1880 میلادی، در ایالت وایومینگ، پسری که پس از درگذشت پدر و مادرش مسئولیت نگهداری از خود و برادر کوچکترش را بر عهده داشت، پس از آنکه به جرم کشتن تصادفی یک دامدار بومی به چوبه دار محکوم شد، به همراه پدربزرگش که مدتها از او دور بوده، میگریزد.
وقتی یک گروه مزدور یک مراسم عروسی مجلل را به گروگان میگیرند، اصلاً نمیدانند چه چیزی در انتظارشان است، زیرا ساقدوش عروس در واقع یک مأمور مخفی است که آماده است بر سر هر کسی که بخواهد عروسی بهترین دوستش را خراب کند، آتش بریزد.
زنی در سیارهای دورافتاده از خواب برمیخیزد و متوجه میشود که تمامی خدمه ایستگاه فضاییاش به شکلی بیرحمانه به قتل رسیدهاند. جستوجوی او برای یافتن علت این حادثه، مجموعهای هولناک از اتفاقات را رقم میزند.
گای و هایدی در آستانه ازدواج قرار دارند، اما فشارهای وارده از سوی مادر گای، روابط آنها را تیره کرده و باعث شده است تا به صحت تصمیم خود برای ازدواج شک کنند.
این کنسرت، نمایانگر بازگشتی قدرتمند به اصالت گروه بلک سبث است؛ بازگشتی که این گروه را در اوج آمادگی و هماهنگی نشان میدهد. آنها با اتحاد دوباره، آهنگهای کلاسیک خود را با همان انرژی خام و دقت افسانهای اجرا کردند. این رویداد که به صورت زنده فیلمبرداری و در سطح جهانی پخش شد، ادای احترامی ویژه به خاستگاه موسیقی هوی متال و گروهی است که این سبک را پایه نهاد.
در ادامه این مجموعه، چهار خواهر و برادر پس از آموزشهای سخت والدین، مأمور میشوند. با درخواست کمک صاحب یک برند آبمیوه، ماجرای جدیدی آغاز میشود: فردی شرور دستور ساخت آبمیوه را دزدیده تا کودکان را ناراحت کند. این بار کل خانواده باید با هم متحد شوند تا او را متوقف کنند. آنها با عشق و هوش، شرور داستان، کوبی را نه تنها متوقف میکنند بلکه خوبی درون او را نیز بیدار میکنند. در پایان، متوجه میشوند که خواهر یا برادر پنجمی در راه است.
فیلم درباره سوچا است که با حیلهگری پسرعموی خجالتیاش، گاجان، را متقاعد میکند تا او را ساربالا کند. این تصمیم به دنبال خود هرج و مرج زیادی میآورد که شامل فرار دامادها، حمله راهزنها به عروسی و یک جشن عروسی غیرمنتظره میشود.
اعتماد به نفس یک متخصص مغز و اعصاب، پس از اینکه یک پرونده ساده به فاجعه تبدیل میشود، از بین میرود. این اتفاق باعث ایجاد سرزنش و احساس گناه در بیمارستان میشود و او باید با اشتباهات و عواقب پزشکی خود روبرو شود.
سه مرد جوان برای تصدی یک موقعیت شغلی حقوقی در ساختمان شهرداری با یکدیگر رقابت میکنند. فدریکو به پدرش که عضو شورای شهر است تکیه دارد، فابریزیو به دنبال فرصتی دیگر است، و لوکا که از مزایای خاصی برخوردار است، به این رقابت میپیوندد. تنها یکی از آنها میتواند برنده شود – تا اینکه رویدادهای غیرمنتظرهای رخ میدهد.
کرگ، پدری که در حومه شهر زندگی میکند، به شدت شیفته همسایه جدید و بسیار کاریزماتیکش میشود. کوششهای او برای یافتن یک دوست مرد در این سن و سال، به گونهای پیش میرود که خطر نابودی زندگی هر دویشان را در پی دارد.