بریل و رابرت در لحظهای که فکر میکنند کابوسشان تمام شده، با آشفتگی زندگی ایدهآل و ظهور چهرههای جدید و قدیمی مواجه میشوند و میفهمند کابوس تازه شروع شده است.
دوروثی مارچ، مشهورترین محقق ۱۲ ساله پاگنده، پس از ۲۰ سال غیبت، ناچار به بازگشت میشود تا با دوستانش متحد شده و سرنخ جدیدی را در جستجوی این موجود افسانهای دنبال کند.
جان یک فیلمساز مشتاق است که تصمیم میگیرد با دوستانش یک فیلم بسازد. در صحنه فیلمبرداری، جان با دارما آشنا میشود؛ دختری مرموز. از همان لحظه اول، جان پی میبرد که دارما دختری منحصربهفرد است و در نهایت عاشق او خواهد شد.
آنا پس از فوت والدینش، غمگین و تنها، برای زندگی به فلوریدا و نزد مادربزرگش میرود. او در آنجا وارد جمعی از نوجوانان میشود، اما مشاهدهی یک عمل خشونتآمیز هولناک باعث میشود او در شرایطی خطرناک و گرفتار قرار گیرد.
اما، دختر مارتین، برای یافتن حقیقتِ اتفاقی که سی سال پیش برای والدینش رخ داده بود، نگهبان شبانه میشود. ملاقات او با وُرمر، قاتل سریالی، در سلولش، این قاتل را از کما بیرون میآورد و زنجیرهای از حوادث سرنوشتساز را رقم میزند.
این داستان لطیف و تفکربرانگیز، روایتگر غلبه بر مشکلات از طریق ارتباط زندگیها است که با یک سفر جادویی برای نجات کریسمس و نجات شخصیتها از یکدیگر به اوج میرسد.
زندگی آندرئا، یک زن از طبقهٔ متوسط، زمانی به طور چشمگیری تغییر میکند که پسر ۱۸ سالهاش به اشتباه متهم به جرمی کوچک میشود که مرتکب نشده است و سر از زندان در میآورد. اکنون او باید برای آزادی پسرش بجنگد. این داستان بر اساس یک ماجرای واقعی است.
در جریان تصرف کابل توسط طالبان، سربازان افغان از سفارت فرانسه محافظت میکردند. آنها در بحبوحه هرجومرج، مأموریت خطرناکی برای انتقال ۵۰۰ نفر به فرودگاه داشتند و برای فرار از شهر در حال سقوط، خود را با خطرات جدی روبهرو دیدند.
این فیلم، زندگی دای را به عنوان فردی که در خانوادهای ناشنوا متولد شده (کودا) و مجبور به حرکت بین جهان شنوا و ناشنوا است، بررسی میکند. تمرکز اصلی بر تجربیات پیچیده و نقش او در رفع موانع ارتباطی میان این دو دنیاست.
بازیگر بدهکار، ماریوس دو ویلدوک، پس از رکود، برای دریافت کامل دستمزد، مجبور به بازی در نقش اصلی فیلم کارگردان نویدبخش، ریچارد فاوار، با شرط اجباری شرکت در تور پیشنمایش آن میشود. به این ترتیب، ماریوس ناخواسته همراه با ریچارد و دو نفر دیگر (کولت و لولو)، یک سفر جادهای پرهرجومرج و پرماجرا را در فرانسه آغاز میکند.
نمایشنامهٔ صحنهای مشهور هنریک ایبسن که در سال ۱۸۹۱ نوشته شده، اکنون به شیوهای پرشور و باشکوه (حماسی و احساسی) بازتولید شده است.هددا گابلر که میان حسرت گذشته و خفگی حال گرفتار است، در طول یک شب پُرتنش، تمایلات سرکوبشده را آزاد کرده و خود و اطرافیانش را وارد گردابی از دسیسهچینی و خیانت میکند.
قماربازی که سابقهٔ قمار با ریسک بالا دارد و در ماکائو پنهان شده است، زمانی که گذشته و بدهیهایش گریبانگیرش میشوند، با شخصیتی همسرنوشت و آشنا برخورد میکند. این شخص شاید تنها کسی باشد که کلید رهایی و رستگاری او را در دست دارد.
الکساندر پوشکین، شاعری جوان، محبوب و با استعداد بود که علیرغم شهرت و حمایت اشراف، به دلیل بیپروا بودن دچار تبعید و فقر شد. او سرانجام با یافتن عشق حقیقی، معنای زندگی را کشف کرد و نبوغش شکوفا شد تا به بزرگترین اسطوره ادبی تبدیل گردد.
هالی به دلیل فرار از کافه بدون پرداخت، محکوم به خدمات اجتماعی در یک دامپزشکی میشود. او در آنجا با بیماران بامزه و یک دامپزشک جذاب روبهرو شده و این انحراف کریسمسی به بهترین اتفاق زندگیاش تبدیل میشود.